خنده ی حلال

بانک لطیفه های حلال

خنده ی حلال

بانک لطیفه های حلال

خنده ی حلال
پیوندهای روزانه

لطیفه های کلّه گنجشکی

پنجشنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۲، ۰۹:۳۱ ق.ظ

ریا

شخص ریا کاری، روزی مردم را در بازار، جمع آورد و گفت: «لختی به من گوش کنید! همه تان می گویید که من فردی ریا کارم؛ ولی این درست نیست!»

گفتند: «چگونه باور کنیم؟!»

گفت: «از آن جا که دیروز را روزه بودم و امروز هم روزه دارم؛ امّا از این موضوع با هیچ کس حرفی نزده ام و تنها خود دانم و خدای خود!»

یادش بخیر

وقتی بچه بودم، فکر می کردم روزه گرفتن این است که وقتی آدم، خوراکی می خورد فقط کسی نباید او را ببیند! به همین دلیل روزه می گرفتم و می رفتم در آشپزخانه مخفی می شدم و خوراکی می خوردم؛ تا مادرم یا خواهر و برادرم مرا نبینند! وقتی که کاملا سیر می شدم، از آشپزخانه بیرون می آمدم.

عذر شرعی

دو دوست در ماه مبارک رمضان به هم رسیدند. ضمن احوالپرسی، یکی به دیگری گفت: «نماز و روزه ات قبول! ان شاء اللّه که از این ماه، کمال استفاده را برده باشی!»

دیگری با ناراحتی گفت: «از خدا پنهان نیست، از شما چه پنهان، من عذر شرعی دارم و نمی توانم از فیوضات این ماه عزیز بهره مند شوم!»

دوست اولی با تعجب پرسید:«عذر شرعی؟!»

دومی گفت: «آره! روزه که می گیرم وسطهای روز، گرسنه ام می شود و احساس خلاء عجیبی در معده ام می کنم!»

منبع :مجلات > خیمه > آبان 1382- شماره 8  : ، صفحه 37

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۲۹
مجید کمالی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">