خنده ی حلال

بانک لطیفه های حلال

خنده ی حلال

بانک لطیفه های حلال

خنده ی حلال
پیوندهای روزانه

گوهر لطایف / ساسانیان و ورود اسلام به ایران

پنجشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۳، ۱۱:۰۱ ق.ظ

جرأت و شجاعت

بهرام گور ابتدا پادشاهی خوش گذران بود، این کار موجب شد پادشاهان اطراف به کشورش طمع ورزند، چون خبر حمله پادشاهان همسایه را به ایران شنید، خوش گذرانی را رها کرد و به جنگ دشمن شتافت، او دستور داد هفت هزار گاو نر را بکشند و پوست آنها را با خود بُرد و هفت هزار کره اسب یک ساله هم همراه خود برد. شب ها حرکت می کرد و روزها خود را پنهان می ساخت تا به یک منزلی دشمن رسید. او دستور داد پوست گاو را باد کردند و در آن سنگ ریزه ریختند و چون خشک شد به گردن اسب ها آویختند و آن ها را شبانه رها کردند و به پشت اردوگاه خاقان راندند، از آن پوست ها و ریگ ها و دویدن کره اسب ها چنان هیاهو برخاست که ترکان سخت ترسیدند و اردوگاه را رها کردند.

پادشاه علم دوست

میان پادشاهان ایران هیچ کس از خسرو انوشیروان بیشتر در طلب علم کوشا نبود. او خود جامع فنون ادب و حکمت بود، ادیبان و حکیمان را به خود نزدیک می ساخت و قدر و منزلت ایشان را می شناخت، بزرگ ترین دانشمندان روزگار او بزرگمهر بود که از حکیمان و خردمندان نامی ایران است و انوشیروان او را بر عموم وزیران و علمای روزگار خود برتری می داد.

نظارت بر کارگزاران

در آخر روزگارِ انوشیروان، شغال در عراق فراوان شد، مردم به هراس افتادند و چون خبر به انوشیروان رسید به موبد گفت: بسیار تعجب می کنم از این جانوران وحشی. موبد گفت: ای پادشاه! در هر سرزمین که ستم بر داد غلبه کند جانوران درنده و وحشی آنجا روی می آورند. انوشیروان چون این سخن را شنید نسبت به روش کارگزاران خود شک کرد، سیزده تن از افراد امین را به طور ناشناس به اطراف کشور گسیل داشت، آنان باز آمدند و اخباری از بدرفتاری کارگزارانش به او دادند که اندوهگین شد و نود تن از آنان را خواست و گردن زد، دیگر کارگزاران خود را موظف به دادگری کردند.

آغاز جنگ های اعراب و ایرانیان

در زمان خلیفه اول، دو مرد به نام مُثَنّی و سُوَید به مرزهای ایران هجوم آوردند و بر دهقانان تاخت و تاز و غارت می کردند و آنچه می توانستند می گرفتند و چون آنان را تعقیب می کردند به صحرا می گریختند و کسی به تعقیب ایشان نمی پرداخت. مثنّی از ناحیه حیره غارت می کرد و حمله می برد و سُوَید از نزدیکی بصره و این به روزگار خلافت ابوبکر بود.

نبرد قادسیه

فرمانده ایرانیان در نبرد قادسیه رستم بود و سعد بن ابی وقاص فرماندهی مسلمانان را به عهده داشت، مسلمانان با شجاعت تمام با ایرانیان به جنگ پرداختند و رستم در جنگ کشته شد، و ایرانیان از جنگ گریختند و به مداین رسیدند و مسلمانان هم پیشروی کردند و کنار رود دجله مقابل مداین اردو زدند و بیست و هشت ماه همانجا مقیم بودند آن چنان که دو بار خرمای تازه خوردند و دو عید قربان همانجا قربانی کردند.


منبع : ابوحنیفه دینوری  مجله گنجینه > آذر 1383، شماره 45 ، صفحه 93

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۱/۱۴
مجید کمالی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">