خنده ی حلال

بانک لطیفه های حلال

خنده ی حلال

بانک لطیفه های حلال

خنده ی حلال
پیوندهای روزانه

گوهر وحی / لطایف قرآن

جمعه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۴۰ ق.ظ

آزادکردگان خدا

روایت است از رسول خدا صلی الله علیه و آله که فرمود، خلقان در قیامت بر طبقات باشند، بعضی آنان باشند که بی حساب و کتاب به بهشت روند، و آن، پیغمبران باشند، و دیگران را حساب کنند. آن را که حَسَنات بیش از سیّئات باشد به بهشتش بَرَند و آن را که در مقابل و برابر باشد، خدای تعالی فرماید تا مدتی در عرصاتِ قیامتش بدارند، و آنگه به بهشتش برند.

و آن را که سیّئات بیش از حسنات باشد، یا خدای تعالی بر ایشان رحمت کند و عفو فرماید و به بهشت بَرَد، و یا من شفاعت کنم؛ یا کسی که اهل شفاعت باشد، و اگر از این دو هیچ نبود، وی را به دوزخ بَرَند و به مقدار گناهش عقوبت کنند و آنگه به بهشتش بَرَند؛

چون خدای تعالی خواهد که ایشان را از دوزخ بیرون آرد، مالکِ دوزخ را بفرماید تا هوای دوزخ را از دود و کدورت صاف کند. منافقان از دَرَکه اَسفَل بنگرند مؤمنان را ببینند. ایشان را بر سبیل طعن گویند: نه شما مؤمنان بودید؟! نه شما نماز گزاردید؟! و نه شما روزه داشتید؟! امروز نیز با ما اینجا گرفتارید. مؤمنان گویند: بار خدایا! ما را بر طعنه دشمنانْ طاقت نیست.

حق تعالی گوید جبرئیل را: برو و جمله مؤمنان را از دوزخ بیرون آر. او بیاید جماعتی بسیار را بیرون آرد. دیگرباره گوید: برو و هر که در دل او مقدار مثقال ذرّه ای ایمان بوده است از دوزخ بیرون آر او را. او بیاید و جماعتی بسیار را بیرون آرد. دیگر بار گوید: برو و هر که یک بار در همه عمر خود «لا اله الاّ اللّه » گفته است وی را از دوزخ بیرون آر. جبرئیل بیاید و جمله مؤمنان را از دوزخ بیرون آرد و در دوزخْ نمانند الاّ کافران.

آن گاه مؤمنان را بیارند به چشمه ای که آن را چشمه حیات و زندگانی گویند، از آن چشمه غسلی کنند، همه سیاهی و تباهی از اندام ایشان برود و اندک اثری بر پیشانی ایشان بمانَد. اهل بهشت چون ایشان را ببینند بگویند: اینان کسانی هستند که از دوزخ بیرون آورده اند. خدای تعالی آن نشان را بِبَرد و خطی از نور پدید آرد و اینان آزادکردگانِ خدایند از آتش دوزخ.

دوست و دشمن خدا

روایت است که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: چون خدای تعالی، بنده ای را دوست دارد، جبرئیل را گوید: من فلان بنده را دوست دارم تو نیز اور ا دوست دار. جبرئیل او را دوست دارد؛ آنگه جبرئیل در آسمان ها ندا کند و گوید که: خدای تعالی فلان را دوست دارد، شما نیز او را دوست دارید. اهل آسمان ها او را دوست گیرند. آنگه محبت او را در زمین افکَنَد تا اهل زمین او را دوست شوند؛ و هر که را دشمن دارد با او همین معامله کند.

توجه به خدا

روایت است از رسول صلی الله علیه و آله که فرمود: چون بنده در نماز ایستد، خدای تعالی به او بنگرد. چون بنده به جای دیگر نِگَرَد، [و به چیزی جز خدا توجه داشته باشد] خدای تعالی گوید: ای بنده من! من به تو می نگرم تو به که می نگری؟ به کسی می نگری که او تو را از من بهتر است؟! روی به من آر که از من بهتر کسی نیست تو را.

نماز بی حضور

مردی بود جوال فروش. روزی جوالی به کسی داد و فراموش کرد. هر چند اندیشه کرد یادش نیامد. روزی به نماز رفت. در نماز با یادش آمد که جوال را به که داده است، به دکان آمد و شاگرد را گفت: ای فلان! به یاد من آمد که جوال را به که داده ام. گفت: چگونه با یاد آوردی؟ گفت: در نماز با یادم آمد. شاگرد گفت: ای استاد! تو به نماز کردن رفته بودی یا به جوال طلبیدن! مردْ خویشتن را دریافت و به طلب علم شد، چندانی که علم بیاموخت تا مفسّری شد.

خُلد برین

روزی پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: خدای تعالی چون بهشت عَدن آفرید، در آنجا آفرید آنچه هیچ چشم چون آن ندیده، و هیچ گوش چون آن نشنیده، و بر خاطر هیچ آدمی آن نگذشته. او را گفت: سخن بگوی. بهشت عَدن به آواز آمد و گفت: فلاح و ظَفر یافتند آن مؤمنان که در نماز خاشع باشند، و من حرامم بر بخیلان و ریا کنندگان، و [حرامم بر] آنان که از سخن لغو و نافرجام و بیهوده و کار عَبَث اِعراض و دوری نکنند.

پاداش شکر خدا

در خبر است که چون بنده بگوید: الحَمدُ لِلّهِ کما هُوَ اَهلُهُ؛ «یعنی ستایش و سپاس خدای را آن چنان که او اهل آن است» فریشتگان از نوشتن باز ایستند. از حضرت عزت خطاب آید که چرا نمی نویسید؟ گویند: خداوندا! ما چه دانیم که چیست آنچه تو اهل آن از شکرْ تا آن را نویسیم. خدای تعالی گوید: هم چنین است که او گفت. بنویسید که جزای آن من می دهم.

رحمت الهی

آورده اند که چون روز قیامت، خلق را در صعید سیاست بدارند و حساب آغاز کنند و اهل دوزخ را به دوزخ بسپارند و اهل بهشت را به بهشت، فریشتگان برخیزند و شفاعت کنند، مقبول باشد و گروهی را به شفاعتِ ایشان از دوزخ بیرون آرند و گروهی را به شفاعت پیغمبران از دوزخ بیرون آرند، و گروهی را به شفاعتِ شهیدان و گروهی را به شفاعت مؤمنان.

آنگه [پیامبر] رحمت بیاید و گوید: بار خدایا! مرا نیز شفاعت می رسد؟ گوید: بلی، شفاعت کن. گوید در حقِّ که؟

گوید: در حقِّ بنده ای که مرا یاد کرده باشد در مقامی، یا از من بترسیده باشد، یا به من امید بخشایش داشته باشد، یا در همه عمر مرا یک بار خوانده باشد به خوف یا به رجا، او را از دوزخ برآر.

ایشان را از دوزخ برآرند جمله تا که در دوزخ بِنُماند مگر کسی که خدای تعالی به او مبالات نکند. آنگه بفرماید تا در دوزخ ببندند.

پس از آن هیچ راحت در او نشود، و هیچ غم از او بیرون نیاید. فریشتگان در آن وقت گویند: بچشید به جزایِ آنچه فراموش کردید فرمانِ خدای را که ما نیز شما را فراموش کردیم در دوزخ و رها کردیم تا از جمله فراموشکاران شوید. (سجده، 14)

میزان دقیق اعمال

در خبر است که رسول صلی الله علیه و آله گفت: شب معراج ترازویی دیدم آویخته، هر کفّه از او به فراخی مشرق بود تا مغرب. گفتم: بار خدایا! این ترازو به چه درآید؟ و به چه پر شود؟

گفت: به عزّت من که من به نیم خرما درآرم چون به اخلاص بود و بر هیچ نفْسْ ظلم نکنند و حقّ او کم نگردانند و از ثواب طاعتِ او هیچ باز نگیرند و در عقابِ او هیچ نیفزایند و اگر آن چیز که کرده باشد، به مقدار یک دانه خردل باشد، ما آن را به میان آریم و رها نکنیم که ضایع شود و ما حساب همگان را برآریم.


منبع : ابوالمحاسن حسین بن حسن جُرجانی ،  مجله   گنجینه > تیر 1383، شماره 40 ص 14

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۱/۱۵
مجید کمالی

لطایف قرآنی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">