خنده ی حلال

بانک لطیفه های حلال

خنده ی حلال

بانک لطیفه های حلال

خنده ی حلال
پیوندهای روزانه

حکایات و لطایف

دوشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۳، ۰۷:۲۲ ب.ظ

حالت مرگ

حکیمی را پرسیدند: در وقت مرگ، حالتِ تو چیست؟ گفتا: دلی بیمار و تنی بازمانده از کار و طاعت نه و گناه به انبار و توبه نه مرگ آمد و چاره ای نِه، گورِ تنگ و تاریک و مونس نه، آفتابِ گرم و سایه نه، آتشِ تیز و مرا قُوَّت نه، برهنگی و جامه نه، گرسنگی و طعام نه، تشنگی و آب نِه، ملایک با هیبَت و مرا گریز نه، خَصمِ بسیار و مرا چیزی نه، خدایِ عادل و مرا حُجَّت نه.

وحی به موسی

خدای عزَّوجَلّ وحی کرد به موسی علیه السلام که: یا موسی! من سه کار نکنم و از بندگانِ خود نیز، سه چیز نپسندَم: اول آن که بی روزشان نگذارم و لکن نپسندم که روزیِ من خورَند و غیر مرا، طاعت دارند. دوم برایشان بی داد (ظلم) نکنم و از ایشان نیز بیداد نپسندَم. سوم آن که از ایشان، کار فردا نخواهم و نپسندَم که از من، روزیِ فردا طَلَبند.

روزیِ بندگان

پرسیدند از امام جعفر صادق علیه السلام که: چه حکمت است در آن که خدای عزَّوجل، روزی بندگان، جمله (یک باره) به ایشان نداد؟ گفت: از بهرِ پنج چیز: اول آن که اگر جمله بدادی، جای نداشتندی و تباه شدی و بی روزی ماندندی. دوم اگر جمله بدادی، چون آدمی حریص است، بر یکدیگر تعدّی کردندی. سوم اگر جمله بدادی، از خدای عزوجلّ بی نیاز شدندی و خدای تعالی دوست دارد، نیاز بندگانِ خود به او. چهارم اگر جمله بدادی [مردم [بدانستندی که عمرِ ایشان چند است و خدای تعالی خواست که این پوشیده باشد. پنجم اگر جمله بدادی، زندگانی، ناخوش شدی، چون بدانستندی که اَجَل، نزدیک آمد، زیرا که زندگانی و روزی برابرند.

وصیّت به فرزند

بزرگی وصیت کرد پسر خویش را و گفت: ای پسر! وصیت می کنم تو را به پانزده چیز:

خواهی که فضلِ نماز کنانِ شب یابی و تو از ایشان بِه، به روز اندر خدا عاصی مشو.

خواهی که فضلِ روزه داران یابی و تو از ایشان بِه، زبان از دروغ و عیب نگاه دار.

خواهی که فضل زاهدان یابی و تو از ایشان بِه، میانِ دو تن، آشتی ده.

خواهی که فضلِ علما یابی و تو از ایشان بِه، بدان چه بدانی کار کن.

خواهی که فَضلِ حاجیان یابی و تو از ایشان بِه، [نماز] جمعه و جماعت را نگاه دار.

خواهی که فضلِ یاد کنندگان یابی و تو از ایشان به، بر تو باد به تفکر.

خواهی که فضلِ غازیان (جهادگران) یابی و تو از ایشان بِه، با هوای تن و شیطان جهاد کن.

خواهی که فضلِ اَبدالان (مردان خدا) یابی و تو از ایشان بِه، بر دلِ خویش نه آن چه خود را نپسندی، جز خود را مَپَسند.

خواهی که فضلِ صابران یابی و تو از ایشان بِه، انصاف ده مردمان را از تَنِ خویش تا عافیت یابی در دو جهان.

و بر تو باد پشیمانی بر گناه و یاد کردِ خدای بامداد و شبانگاه و گریختن از یار بَد و جُستنِ یار نیک و دشمنی کردن با بَدان و دوستی کردن با نیکان تا در بهشت روی به عافیت و سلامت.

آرزوی بهشت

کعب الاحبار گفت: در تورات دیدم که نوشته بود: ای فرزند آدم! آرزومندتان کردم به بهشت، آرزو نبردید و بترسانیدمتان از دوزخ، نترسیدید و ترغیبتان دادیم به حورالعین، رغبَت نکردید از معصیت تان منع کردیم، باز نه ایستادید؛ وعده تان کردیم، باور نداشتید، وام خواستیم از شما، وام ندادید؛ و نعمتتان بدادیم، شکر نکردید، و بر خلاف کردید ما را در هر چه بفرمودیم و باز داشتید حقّ ما از خواسته تان و توکّل بر دینار و درم کردید و از حرام می پوشید و می خورید؛ ما را به منزلت رهیان (غلامان) داشتید و خویشتن را به منزلتِ خدایان داشتید و می جویید به بدکاری. به عزّت و جلال من که در بهشت در نیایید مگر به سختی و رنج.

شکرگزاری اندام

یکی، بزرگی را پرسید که: چیست شُکر دو چشم؟ گفت: آن که اگر نیکی بینی، نگاه داری و اگر بدی بینی، بپوشی.

گفت: چیست شکر دو گوش؟ گفت: اگر نیکو شنوی، نگاه داری و اگر بد شِنَوی، فراموش کنی.

گفت: چیست شکر دو دست؟ گفت: نگیری آن چه ناشایست باشد و باز نداری حقِّ خدای را.

گف: چیست شکر زبان؟ گفت: آن که غیبَت نکنی و استغفار کنی.

گفت: چیست شکر پای؟ گفت: به مسجد روی و به جایی نروی که نباید رفت.

اگر این به جای آری شاکر باشی به سزای شکر. اما آن که به زبان شکر کند و به دیگر اندام ها نکند، مَثَلِ وی چون کسی باشد که جامه برگیرد و در نپوشَد.

مرد نیک

مردی «شقیق بلخی» را گفت که: مردمان، مرا همی نیک خوانند، من چون دانم که نیکم؟ گفت: نهانیِ خویش بر مردمان، عرضه کن، اگر پسندند، تو نیکی؛ دیگر این که، دنیا را بر دِلِ خود عرضه کن، اگر نخواهد آن را، بدان که تو نیکی؛ دیگر این که مرگ را بر دلِ خود عرضه کن، اگر بخواهد، بدان که تو نیکی. چون این سه خصلت در تو گرد آمد، مردی پسندیده ای.

پناه بر خدا

اندر روزگار موسی علیه السلام جوانی گُنه کار بمُرد. مردمانِ آن ده، او را از دِه بیرون بردند و به گور ننهادند از گنه کاریَش. خدای عزَّ وجَل، وحی کرد به موسی که جهاز بساز او را و به گور دفن کن که فرشتگان همی چشم دارند که بر او نماز کنند. چون موسی علیه السلام آن جا رسید، مردمان دِه بیامدند و او را از گناه کاریَش خبر دادند. موسی متحیّر بماند. خدای عزّوجل به او وحی کرد که راست گفتند، زیرا که مؤمنان، گواهان مَنَند اندر زمین. موسی گفت: بار خدایا! او را این کرامت به چه دادی؟ گفتا: بدان که چون به حال مرگ رسید، بنگریست، گِردِ خویشتن کسی را ندید از خویشان و همسایگان. گفت: بار خدایا! از بندگان نومید گشتم و از شهرها، غریب ماندم. اگر دانَمی که عفو تو از من، از پادشاهیَت کم کُنَدی، نخواهمی و اگر دانمی که عذاب کردن تو مرا، در پادشاهی تو بیفزادی، آمرزش نخواهمی. بار خدایا! پناه به تو آوردم. مرا، پناه جایی نیست مگر به تو و امید به تو دارم. مرا نومید مکن و من شنیده ام که تو گفته ای که من آمرزنده و بخشنده ام. امروز گناهِ من بیامرز و بر من ببخشای.

ای موسی! او را بیامرزیدم و اگر شفاعت خواست جمله گنه کارانِ روی زمین را، شفاعت دادمی.

یاد خدا

روایت است که خداوند عزّوجل فرمود: یا امَّتِ محمد صلی الله علیه و آله ! من به شما، کرداری کردم که اگر به جبرییل و میکاییل و فریشتگان کردمی، عطای بزرگشان دادمی. آن گاه که گفتم: «اُدعونی اَسْتَجب لکم». (بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را).

شما را گفتم و دیگر گفتم: فَاذْکُرُونی اَذْکُرْکُمْ (مرا یاد کنید به طاعت تا من شما را یاد کنم به رحمت)

و بعضی گفتند در معنی این آیت که: مرا یاد کنید به توحید تا من شما را یاد کنم به بهشت و مرا یاد کنید به طاعت تا من شما را یاد کنم به رحمت و مرا یاد کنید در نعمت تا من شما را یاد کنم در شدَّت؛ و مرا یاد کنید به حاجت تا من شما را یاد کنم به اجابت و مرا یاد کنید به شکر تا من شما را یاد کنم به زیادت و مرا یاد کنید به دانش مؤمنان تا من شما را یاد کنم به دانش فرشتگان و مرا یاد کنید به اقرار به خطا تا من شما را یاد کنم به کَرَم و عطا و مرا یاد کنید به معنی بندگی تا من شما را یاد کنم به فضل خداوندی؛ و مرا یاد کنید در دنیا تا من شما را یاد کنم در عُقبی؛ و مرا یاد کنید بر روی زمین تا من شما را یاد کنم در زیرِ زمین.


منبع : ابونصر خانقاهی ،  مجله  گنجینه > دی 1381، شماره 22 صفحه 92

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۱/۱۸
مجید کمالی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">