خنده ی حلال

بانک لطیفه های حلال

خنده ی حلال

بانک لطیفه های حلال

خنده ی حلال
پیوندهای روزانه

لطایف و معارف:اقتصاد و معیشت پیامبر اعظم(ص)

چهارشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۳، ۰۳:۲۸ ب.ظ

انسان در زندگی مادی از مواهب طبیعی و روزی و اقتصاد و معیشت بی نیاز نیست و در این اصل کلی تفاوتی میان انسان های عادی و مادی و انسان های متعالی و معنوی – حتی برترین آنها- به چشم نمی خورد. اما آنچه منشأ تفاوت در اخلاق اقتصادی، میان انسان ها می شود نوع رفتار آنان در کسب روزی و معیشت و درآمد و نیز چگونگی بهره مندی و مصرف است. در اخلاق اقتصادی پیامبر اکرم(ص) اصولی به چشم می خورد که برای هر مسلمان طالب رفتار درست اقتصادی، درس آموز و دارای قابلیت پیروی کردن است.

کار و تلاش برای کسب روزی

نگاهی به زندگی پیامبر اکرم(ص) می تواند این واقعیت را تأیید کند که سرتاسر زندگی آن حضرت همراه با تلاش برای کسب روزی از راه های مشروع و در راستای حفظ عزت و پرهیز از تحمیل خود بر دیگران بوده است. میزان اهتمام حضرت به کار و تلاش اقتصادی به قدری بود که بنا به نقل ابن عباس، هنگامی که آن حضرت از فردی خوشش می آمد، ابتدا می پرسید: آیا شغلی دارد؟ اگر می گفتند: بیکار است، می فرمود: «از چشم افتاد» و هنگامی که سبب را می پرسیدند، می فرمود: «زیرا مؤمن وقتی بیکار باشد دین خود را اسباب معیشت قرار می دهد»[1] و می فرمود: «خداوند بندة مؤمن دارای حرفه و شغل را دوست دارد»[2] اینکه پیامبر اکرم(ص) بیکاری را زمینة ارتزاق از راه دین برشمرده می تواند بدان معنا باشد که فقدان شغل و حرفه از سویی و نیازمندی مادی از سوی دیگر ممکن است رفته رفته فرد را به سوی مایه گذاشتن از دین برای نیل به مقاصد مادی سوق دهد؛ و این حالت ممکن است در قالب رفتارهای گوناگون نمود یابد.

در گزارش های تاریخی، شواهدی به چشم می خورد که از اشتغال پیامبر اکرم(ص) به مشاغل متعارف آن زمان، یعنی چوپانی، زراعت و تجارت حکایت دارند.

از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمود: «خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرده جز اینکه آن پیامبر گوسفندچرانی کرده است.» پرسیدند: «و شما نیز؟» فرمود: «آری، من نیز گوسفندان را برای اهل مکه در منطقة قراریط می چراندم.»[3]

عمار می گوید: «من و محمد(ص) گوسفندان اهل خود را می چرانیدیم. روزی من به ایشان عرض کردم: «آیا مایلید به سرزمین فخّ برویم؟ من زمینی سرسبز در آنجا یافته ام.» فرمود: آری فردا هنگامی که من به آنجا رفتم دیدم ایشان پیش از من در محل قرار حاضر شده ولی گوسفندان را از ورود به آن زمین منع می کند. و چون مرا دید فرمود: «چون با تو وعده داشتم نخواستم که پیش از تو گوسفندانم را بچرانم.»[4] از آنجا که عمار تقریباً هم سن پیامبر(ص) بود[5] این جریان می تواند مربوط به دوران جوانی آن حضرت باشد که اوج دورة گوسفندچرانی ایشان است.

پیامبر اکرم(ص) به جز چوپانی، تجارت نیز کرده است. در 25 سالگی آن حضرت، با سرمایه ای از خدیجه(ع) برای تجارت از گونة مضاربه[6] راهی شام شد. نیز آن حضرت با خریدن –کالاهای- کاروانی تجاری که از شام آمده بود، به سود خوبی دست یافت و با آن، هم دین خود را ادا کرد و هم مقداری بین بستگان تقسیم کرد.[7]

به جز چوپانی و تجارت که عمدتاً قبل از هجرت به مدینه انجام شده است، در مدینه- به لحاظ وجود زمینه برای زراعت، برخلاف مکه- پیامبر اکرم(ص) زراعت نیز انجام می داده است. بنابر نقل امام صادق(ع)، امیرالمؤمنین(ع) و پیامبر اکرم(ص) به اتفاق یکدیگر زراعت می کردند؛ بدین ترتیب که امیرالمؤمنین(ع) بیل می زد و پیامبر(ص) هستة خرما را با آب دهان خیس کرده و در زمین می نهاد.[8]

جلب روزی از راه های معنوی

از منظر پیامبر اکرم(ص) تلاش مادی و جسمانی تنها راه کسب درآمد نیست و راه های بسیار معنوی برای جلب روزی وجود دارد. اینکه از راه های مادی همچون تجارت می توان درآمد کسب کرد برای همة انسان ها شناخته شده است، اما راه های معنوی جز برای اهل معنا شناخته شده نیست. بدین رو، پیامبر اکرم(ص) پاره ای از این راه ها را معرفی کرده و خود نیز در عمل به آن ملتزم بوده است.

پیش از هر چیز، وجود روح توکل بر خدا در افراد، وسیله ای برای جلب روزی معرفی شده است. آن حضرت در این باره فرموده: «اگر آن گونه که باید، بر خدا توکل کنید، خداوند همان گونه که پرندگان را روزی می دهد شما را روزی خواهد داد. چنان که پرندگان با شکم های خالی صبح کرده و با شکم پر روز را به شب می برند.»[9]

دعا و درخواست از محضر الهی نیز از راه های بسیار مهم در جلب و افزایش روزی از منظر نبوی(ص) است. در روایتی نقل شده که: روزی پیامبر اکرم(ص) در جمع اصحاب، دست به دعا برداشته و عرض کرد: «خدایا، ما آن فضل و رحمتت را که جز تو کسی آن را مالک نیست خواهانیم.» در این هنگام، یک گوسفند بریان شده به پیامبر اکرم(ص) هدیه آورده شد و حضرت رو به اصحاب کرده، فرمود: «بگیرید، که این از فضل الهی است و ما منتظر رحمت اوییم.»[10]

از برخی کلمات نقل شده از پیامبر اکرم(ص) برمی آید که استغفار و توبه در کنار ذکر خداوند از دیگر راه های معنوی جلب روزی است. در یک روایت، از آن حضرت چنین نقل شده: «هر کس که خداوند نعمتی او را عطا کرده، حمد خدای تعالی گوید و آن کسی که روزی اش به کندی به او رسید، از خداوند طلب مغفرت کند.»[11] در روایت دیگر فرمود: «آنکه روزی اش به تأخیر افتاد، زیاد تکبیر گوید و آنکه هم و غمش زیاد است زیاد استغفار کند.»[12] همچنین تعدی به حقوق دیگران را موجب محرومیت از برکت در روزی معرفی فرمود مگر آنکه اقدام به توبه کند.[13] و نیز کثرت استغفار را موجب جلب روزی می دانست.[14] صدقه و نیز اطعام به دیگران، دیگر طریق معنوی برای جلب روزی در نگرش و منش نبوی(ص) است. همچنین بسیار صدقه دادن را سبب کسب رزق معرفی[15] و فرموده است: «روزی به کسی که اطعام طعام می کند سریع می رسد تا اثر چاقو در کوهان شتر.»[16]

پیامبر اکرم(ص) امانت داری و ترک خیانت را موجب جلب رزق و خیانت را موجب فقر معرفی فرموده است.[17]

از دیگر اسباب معنوی جلب روزی در نگرش پیامبر اکرم(ص) و نیز روش و منش آن حضرت، دائم الطهارة بودن است.[18]

همچنین، ازدواج در نگاه آن حضرت از اسباب جلب روزی است.[19]

اکنون مناسب است به روایتی از امام رضا(ع) اشاره شود که طی آن از این عادت پیامبر اکرم(ص) حکایت کرده که آن حضرت اگر از راهی به جایی می رفت، در مراجعت از راه دیگری باز می گشت. امام رضا(ع) در ادامه، خود را نیز پای بند به این سیره معرفی کرده و آن را در جلب روزی مؤثر معرفی فرمود.[20] این امر می تواند ناشی از پیدایش زمینة ملاقات با برادران دینی در مسیر جدید و یا صلة ارحام و در نتیجه ازدیاد روزی باشد و یا از دعای زمینی که مؤمن روی آن حرکت می کند.[21]

اهتمام بر حلال بودن درآمد

یکی دیگر از اصول اخلاقی در سیرة اقتصادی پیامبر اکرم(ص) که بسیار مهم است، اهتمام بر حلیت درآمد است. اینکه پیامبر اکرم(ص) درآمدی نامشروع نداشته به لحاظ تاریخی و نیز با لحاظ مبانی کلامی جای کوچکترین تردید ندارد، اما برای درک میزان اهتمام پیامبر اکرم(ص) -و همه پیامبران- بر کسب حلال به چند روایت نقل شده از پیامبر اکرم(ص) در این باره اکتفا می کنیم.

در نگرش پیامبر اکرم(ص) کسب حلال خود عبادت بلکه برترین عبادات است، چرا که در یک روایت به نقل از خداوند چنین فرموده: «عبادت را ده جزء است که نه جزء آن طلب حلال می باشد»[22] نیز آن حضرت، کسی که شب را در جستجوی حلال به صبح آورد مشمول غفران می دانست[23] و می فرمود: «خداوند دوست دارد بنده اش را در زحمت طلب حلال مشاهده کند.»[24] و نیز «طلب حلال را بر هر زن و مرد مسلمان واجب می دانست.»[25]

از جمله بیانات بسیار مؤثر پیامبر اکرم(ص) در این زمینه، شرح مشاهدات آن حضرت در شب معراج نسبت به حرام خواران است. در آن شب، پیامبر اکرم(ص) در چهرة باطنی عالم ماده، مردم حرام خوار را چنین دیده «به گروهی برخوردم که در مقابل ایشان هم گوشت طیب و حلال و هم گوشت ناپاک و حرام بود اما آنان گوشت ناپاک را خورده و گوشت پاک و طیب را وا می نهادند!» هنگامی که پیامبر اکرم(ص) از جبرئیل می پرسد: «اینان کیستند؟ پاسخ می گوید: اینان کسانی اند که حرام خواری کرده و حلال را وا می نهند.»[26]

از جمله نمونه های عملی که از اهتمام پیامبر اکرم(ص) بر حلال خواری و پرهیز از حرام حکایت دارد جریان میهمان شدن حضرت بر گروهی از انصار است. هنگامی که آنان گوشت گوسفندی بریان شده را در برابر آن حضرت نهادند، پیامبر اکرم(ص) لقمه ای در دهان نهاده و جوید اما فرو نداد و بیرون آورد و فرمود: این گوسفند به من خبر می دهد که به طور ناحق تهیه شده است. آنان ضمن تصدیق سخن پیامبر اکرم(ص) گفتند: چون در بازار، گوسفند نیافتیم گوسفند یکی از همسایگان را –بدون اذن- گرفتیم و –بعداً- بهای آن را خواهیم پرداخت. پیامبر اکرم(ص) نیز فرمود که آن را – به عنوان صدقه- به اسیران بدهند.[27]

قرض گیری در حال ضرورت

روایاتی در سیرة نبوی(ص) به چشم می خورد که گویای آن است که پیامبر اکرم(ص) در صورت ضرورت و بروز اضطرار، نیاز اقتصادی خود را هر چند با قرض گرفتن، مرتفع می ساخته است. امام صادق(ع) قرض، عاریه و مهمان نوازی را سنت شمرده است،[28] که احتمال دارد قرض گیری نیز علاوه بر قرض دهی، مراد حضرت باشد. در روایتی دیگر، آن حضرت از بدهکار بودن پیامبر(ص) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) به وقت رحلت خبر داده است.[29]

بعید نیست مقصود حضرت، در گرو بودن زره پیامبر اکرم(ص) نزد یکی از یهودیان مدینه در قبال دریافت بیست صاع جو، باشد که برای تأمین نیاز خانواده اش گرفته بود و در حالی از دنیا رفت که زره همچنان در گرو آن یهودی بود.[30]

اینکه پیامبر اکرم(ص) یا امیرالمؤمنین(ع) گاه از یک فرد یهودی اقدام به قرض گرفتن می کردند، ناشی از وضع مناسب مالی یهودیان و وضعیت نامناسب اقتصادی مسلمانان بود و از این رو، با این عمل، جواز اقدام به این کار را در صورت اضطرار، برای مسلمانان تثبیت کرده اند. شایان ذکر است که بر اساس اصل انکار و استثناناپذیر عزت طلبی در سیرة معصومین(ع) این گونه اقدامات، هیچگاه به معنای زیرپانهادن اصل یاد شده نبوده؛ به علاوه بنابر شواهد تاریخی، این قرض گیری ها معمولاً همراه با رهن و گروگذاری یک کالا بوده است؛ از این رو، اگر پیش از ادای دین، از دنیا می رفتند، کالای به گرو نهاده شده می توانست ذمه ایشان را بریء کند.

نکتة جالب توجه آنکه در برخی موارد، این قرض گیری ها و نوع رفتار پیامبر اکرم(ص) نسبت به فرد قرض دهنده، موجب هدایت وی به اسلام شده است. به عنوان مثال، بنا به نقل امیرالمؤمنین(ع) یک یهودی که برای دریافت طلب خود نزد پیامبر اکرم(ص) آمده بود و با وجود اینکه حضرت اظهار داشت در آن لحظه توان پرداخت بدهی را ندارد، آن یهودی به اصرار خود ادامه داد و قریب به یک شبانه روز پیامبر(ص) را رها نکرد و با وجود تهدید وی توسط برخی اصحاب، پیامبر اکرم(ص) همچنان در کنار وی ماند و اصحاب را از آن کار منع می فرمود. تا اینکه روز بعد، یهودی اظهار داشت: «من این کار نکردم جز برای اینکه صفات تو را با آنچه در تورات آمده تطبیق کنم، چرا که تو در تورات به عنوان کسی که درشتخو و اهل فحش و ناسزا نیست معرفی شده ای.» سپس آن یهودی اسلام آورده و شهادتین گفت و اموالش را در اختیار پیامبر اکرم(ص) نهاد.[31]

اقدام پیامبر اکرم(ص) به قرض گیری، گاه با حرکت اخلاقی جالب توجهی همراه بوده است. به عنوان مثال، در یک مورد، هنگامی که سائلی از پیامبر اکرم(ص) درخواست کمک کرد، آن حضرت مقداری آذوقه از یکی از انصار قرض کرده و به وی داد و پس از مدتی، هنگامی که آن فرد انصاری به طلب خود نیاز پیدا کرد، پیامبر اکرم(ص) از فردی دیگر، دو برابر آن مقدار را قرض کرده و به فرد انصاری داد.[32] هر چند حتی الامکان باید از قرض گیری اجتناب کرد اما روح انفاق و سخا در پیامبر اکرم(ص) گاه آن حضرت را به سوی استقراض برای تأمین این امر سوق می داده است. چنانکه پرداخت مبلغی اضافه بر میزان بدهی، به صورت داوطلبانه از سوی بدهکار، از مستحبات است و روایت یاد شده نیز گویای تقید پیامبر اکرم(ص) به این امر است.

سوتیتر

هنگامی که آن حضرت از فردی خوشش می آمد، ابتدا می پرسید: آیا شغلی دارد؟ اگر می گفتند: بیکار است، می فرمود: «از چشم افتاد» و هنگامی که سبب را می پرسیدند، می فرمود: «زیرا مؤمن وقتی بیکار باشد دین خود را اسباب معیشت قرار می دهد»

به جز چوپانی و تجارت که عمدتاً قبل از هجرت به مدینه انجام شده است، در مدینه- به لحاظ وجود زمینه برای زراعت، برخلاف مکه- پیامبر اکرم(ص) زراعت نیز انجام می داده است. بنابر نقل امام صادق(ع)، امیرالمؤمنین(ع) و پیامبر اکرم(ص) به اتفاق یکدیگر زراعت می کردند؛ بدین ترتیب که امیرالمؤمنین(ع) بیل می زد و پیامبر(ص) هستة خرما را با آب دهان خیس کرده و در زمین می نهاد.

در آن شب، پیامبر اکرم(ص) در چهرة باطنی عالم ماده، مردم حرام خوار را چنین دیده «به گروهی برخوردم که در مقابل ایشان هم گوشت طیب و حلال و هم گوشت ناپاک و حرام بود اما آنان گوشت ناپاک را خورده و گوشت پاک و طیب را وا می نهادند!» هنگامی که پیامبر اکرم(ص) از جبرئیل می پرسد: «اینان کیستند؟ پاسخ می گوید: اینان کسانی اند که حرام خواری کرده و حلال را وا می نهند.»

اینکه پیامبر اکرم(ص) یا امیرالمؤمنین(ع) گاه از یک فرد یهودی اقدام به قرض گرفتن می کردند، ناشی از وضع مناسب مالی یهودیان و وضعیت نامناسب اقتصادی مسلمانان بود و از این رو، با این عمل، جواز اقدام به این کار را در صورت اضطرار، برای مسلمانان تثبیت کرده اند. شایان ذکر است که بر اساس اصل انکار و استثناناپذیر عزت طلبی در سیرة معصومین(ع) این گونه اقدامات، هیچگاه به معنای زیرپانهادن اصل یاد شده نبوده؛ به علاوه بنابر شواهد تاریخی، این قرض گیری ها معمولاً همراه با رهن و گروگذاری یک کالا بوده است؛ از این رو، اگر پیش از ادای دین، از دنیا می رفتند، کالای به گرو نهاده شده می توانست ذمه ایشان را بریء کند.

پی نوشت

[1]. جامع الاخبار، ص 390، ح 1084؛ الفائق فی غریب الحدیث، زمخشری، ج 1، ص 240؛ میزان الاعتدال، ج 1، ص 230؛ بحارالانوار، ج 100، ص 9، ح 38.

[2]. المعجم الکبیر، ج 12، ص 238؛ المعجم الاوسط، ج 8، ص 280؛ مسند الشهاب، ج 2، ص 148-149، ح 1071-1074؛ مجمع الزوائد، ج 4، ص 62.

[3]. صحیح البخاری، ج 3، ص 48؛ سنن ابن ماجه، ج 2، ص 727؛ السنن الکبری، بیهقی، ج 6، ص 118؛ الطبقات الکبری، ج 1، ص 125؛ کنزالعمال، ج 4، ص 11 و ج 11، ص 475.

[4]. بحارالانوار، ج 16، ص 224، ح 25.

[5]. اسدالغابه، ج 4، ص 46-47.

[6]. الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 2، ص 106-107.

[7]. الکافی، ج 5، ص 75، ح 8.

[8]. همان، ص 74، ح 2.

[9]. کنزالعمال، ص 5684.

[10]. مکارم الاخلاق، ص 27.

[11]. عیون اخبارالرضا، ج 1، ص 50، ح 171؛ کنزالعمال، ج 3، ص 259 و ج 15، ص 848.

[12]. کنزالعمال، ج 4، ص 27.

[13]. الامالی، صدوق، ص 516.

[14]. کنزالفوائد، ص 290؛ بحارالانوار، ج 100، ص 21، ح 14.

[15]. أعلام الدین، ص 333؛ میزان الحکمة، ج 2، ص 1596.

[16]. الکافی، ج 4، ص 51، ح 10؛ المحاسن، ج 2، ص 390، ح 23؛ الدعوات، راوندی، ص 150؛ بحارالانوار، ج 71، ص 362، ح 17 و ج 72، ص 461، ح16.

[17]. همان، ج 5، ص 133، ح 7؛ وسائل الشیعه، ج 19، ص 76.

[18]. کنزالعمال، ج 16، ص 128-129.

[19]. الکافی، ج 5، ص 329،ح 6.

[20]. شرح اصول الکافی، ج 12، ص 152-153.

[21]. الکافی، ج 5، ص 314، ح 14 و ج 8، ص 147، ح 124.

[22]. الجواهر السنیة، ص 197؛ بحارالانوار، ج 74، ص 27.

[23]. الامالی، صدوق، ص 364، ح 9.

[24]. الجامع الصغیر، ج 1، ص 287.

[25]. جامع الاخبار، ص 139؛ بحارالانوار، ج 100، ص 9، ح 35؛ الجامع الصغیر، ج 2، ص 132.

[26]. تفسیر القمی، ج 2، ص 6؛ بحارالانوار، ج 6، ص 239؛ مجمع الزوائد، ج 1، ص 67.

[27]. تذکرة الفقهاء، ج 2، ص 392؛ شرح الکبیر، عبدالرحمان بن قدامه، ج 5، ص 395.

[28]. دعائم الاسلام، ج 2، ص 489.

[29]. الکافی، ج 5، ص 93، ح 2.

[30]. قرب الاسناد، ص 91، ح 304؛ بحارالانوار، ج 16، ص 219، ح 8 و ص 239؛ صفة الصفوة، ج 1، ص 200.

[31]. الامالی، صدوق، ص 551-552، ح 737.

[32]. مکارم الاخلاق، ابن ابی الدنیا، ص 122، ح 405؛ من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 285.



منبع : دکتر محمدرضا جباری ،  مجله  معارف > آبان 1385، شماره 40 صفحه 23

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۱/۲۰
مجید کمالی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">