خنده ی حلال

بانک لطیفه های حلال

خنده ی حلال

بانک لطیفه های حلال

خنده ی حلال
پیوندهای روزانه

زنجیرهای شیطان

دوشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۲۰ ب.ظ

خواب معروفی نقل می‌کنند که در زمان شیخ انصاری یک کسی خواب دید که شیطان در نقطه ‌ای (قضیه مربوط به نجف است) تعداد زیادی افسار همراه خودش دارد، ولی افسارها مختلف است، بعضی از افسارها خیلی شل است، طناب بسیار ضعیفی را به‌ صورت افسار درآورده است، یکی دیگر افسار چرمی، یکی دیگر زنجیری، زنجیرهای مختلف و بعضی از زنجیرها خیلی کلفت است. در میان اینها یک افسار خیلی کلفت و زنجیرقوی بود که خیلی جالب بود. از شیطان پرسید: اینها چیست؟ 

ـ اینها افسارهایی است که به کله بنی‌آدم می‌زنم و آنها را به طرف گناه می‌کشانم.
آن افسار خیلی کلفت نظر این شخص را جلب کرد، گفت: آن برای کیست؟
ـ این برای آدم خیلی گردن کلفتی است.
ـ کی؟
ـ شیخ انصاری.
ـ چطور؟
ـ اتفاقاً دیشب زدم به کله ‌اش، یک چند قدم آوردم ولی زد آن را پاره کرد.
ـ حالا افسار ماها کجاست؟
ـ شما که افسار نمی‌خواهید، شما دنبال من هستید! این افسار مال آنهایی است که دنبال من نمی‌آیند. آن شخص صبح آمد خواب را برای شیخ انصاری نقل کرد.
مثل این که شبی بوده،شیخ خیلی اضطرار پیدا می‌کند و پولی که بابت سهم امام بوده و فردا بایستی تقسیم می‌کرده است به عنوان قرض از آن چیزی برمی‌دارد؛می‌آید تا دمِ در،ولی پشیمان می‌شود، دوباره برمی‌گردد می‌گذارد سرجایش.
شیطان که گفته بود زنجیر را زدم به کله ‌اش و او را چند قدم آوردم ولی بعد پاره کرد و رفت، قضیه این بوده است.[1]
[1] . شهید مرتضی مطهری،توحید، مجموعه آثار، ج 4، ص 332 و 333.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۱/۲۵
مجید کمالی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">