خنده ی حلال

بانک لطیفه های حلال

خنده ی حلال

بانک لطیفه های حلال

خنده ی حلال
پیوندهای روزانه

شوخی با استاد

دوشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۱۶ ب.ظ

در عید الزهراء روز نهم ربیع، طلبه‌ها نقشه کشیدند که با استادشان، مرحوم حاج شیخ عبد‌الکریم‌ حائری، مؤسس حوزه‌‌ی علمیّه‌ی قم شوخی کنند. به همین جهت، یک روز قبل، تک تک خدمت حاج شیخ رفتند و از او خواستند که روز نهم، درس تعطیل نشود. حاج شیخ هم موافقت کرد. 

فردا صبح که وقت درس رسید، حاج شیخ به خادمش گفت: «برو مدرسه و ببین طلبه‌ها برای درس حاضر شده‌اند یا خواسته‌اند شوخی کنند؟». خادم رفت و بر‌گشت؛ و عرض کرد: «همه‌ی طلبه‌ها پای منبر نشسته‌اند و منتظر حضر تعالی هستند».
حاج شیخ به مدرسه رفت و بالای منبر نشست؛ ولی تا خواست درس را شروع کند، همه‌ی طلبه‌ها طبق نقشه‌ی قبلی از پای درس بلند شدند و بیرون رفتند و حاج شیخ بالای منبر، تنها ماند.
طلبه‌ها، بیرون از مدرس شروع کردند به خندیدن. حاج شیخ هم از منبر پائین آمد و چند لحظه‌ای همراه طلبه‌ها خندید، سپس با ملایمت گفت: « بسیار خوب‌... خنده‌هایتان را کردید و با من شوخی نمودید و به هدفتان رسیدید. حالا بهتر است برویم و درس را شروع کنیم».
طلبه‌ها هم قبول کردند و بر‌گشتند و پای منبر نشستند و منتظر شنیدن درس استاد شدند. حاج شیخ وقتی دید همه نشسته‌اند و قلم و کاغذها را آماده کرده‌اند و منتظر شروع درس هستند، یک مرتبه از منبر پایین آمد و گفت: «خداحافظ شما» و از مدرس خارج شد؛ واین بار طلبه‌ها بدون استاد ماندند.[1]
[1] . مردان علم در میدان عمل، ج 1، ص 464.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۱/۲۵
مجید کمالی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">