خنده ی حلال

بانک لطیفه های حلال

خنده ی حلال

بانک لطیفه های حلال

خنده ی حلال
پیوندهای روزانه

گوشت خوک

سه شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۳۶ ب.ظ

اوایل قرن نوزدهم، که فشار حکومت تزاری روس بر قفقاز زیاد شده بود، روحانی آزاده و مبارزی به نام محمد شامل، دست به شورش زد و مدّت بیست و شش سال در مقابل روسها مقاومت نمود. 

ولی سرانجام شکست خورد و دستگیر شد.
یک روز به دستور امپراطور، محمد شامل را کت بسته وارد قصر تزاری کردند. ژنرالها و درباریان جهت تماشا، دوراو جمع شدند. در آن میان، همسر یکی از ژنرالها که زن بسیار چاقی بود، جلو آمد و برای تحقیر محمد شامل گفت: «واه! چه جانور عجیبی ... با اینکه کت بسته است؛ ولی می‌ترسم مرا بخورد».
محمد شامل با متانت و با صدای بلند گفت: «بی جهت نترس. خداوند گوشت خوک را بر مسلمانها حرام کرده‌است».[1]
[1]. مردان علم در میدان عمل، ج 4، ص468.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۱/۲۶
مجید کمالی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">