خنده ی حلال

بانک لطیفه های حلال

خنده ی حلال

بانک لطیفه های حلال

خنده ی حلال
پیوندهای روزانه

۱۵۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است

یک زن و چند شوهر

چهارشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۵۸ ب.ظ

روزی در حدود چهل نفر از زنان قریش، گرد آمده و به حضور علی(ع) رسیدند، گفتند: یا علی، چرا اسلام به مردان اجازه چند زنی داده، اما به زنان اجازه چند شوهری نداده است؟ 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۵۸
مجید کمالی

مهریه عروس

چهارشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۵۷ ب.ظ

زنی به خدمت پیامبر اکرم (ص) آمد و در حضور جمع ایستاد و گفت: 

یا رسول الله! مرا به همسری خود بپذیر.
رسول اکرم‌‌(ص) در مقابل تقاضای زن سکوت کرد، چیزی نگفت، زن سر جای خود نشست. مردی از اصحاب بپاخاست و گفت: یا رسول الله! اگر شما مایل نیستید، من حاضرم.
پیامبر اکرم‌(ص) سؤال کرد: مهر چی؟ 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۵۷
مجید کمالی

من از جبابره نیستم

سه شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۴۳ ب.ظ

روزی یک عرب بیابانی خدمت پیامبر اکرم‌ ـ صلّی الله علیه و آله ـ آمد و حاجتی داشت، وقتی که جلو آمد روی حساب آن چیزهایی که شنیده بود، ‍‍‌اُبهّت پیامبر اکرم‌‌ ـ صلّی الله علیه و آله ـ او را گرفت وزبانش به لکنت افتاد! پیغمبر‌ ـ صلّی الله علیه و آله ـ ناراحت شدند وسؤال کردند: آیا از دیدن من زبانت به لکنت افتاد؟ سپس پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ ‌ او را در بغل گرفتند و به طوری فشردند که بدنش، بدن پیغمبر‌ ـ صلّی الله علیه و آله ـ را لمس نماید، آنگاه فرمودند: آسان بگیر، از چه می‌ترسی؟ من از جبابره نیستم. من پسر آن زنی هستم که با دست خودش از پستان گوسفند شیر می‌دوشید، من مثل برادر شما هستم. «هر چه می‌خواهد دل تنگت بگو»[1]

 [1] . شهید مرتضی مطهری،سیره نبوی، ص 29.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۴۳
مجید کمالی

مشاعره بوعلی با ابو سعید نیشابوری

سه شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۴۲ ب.ظ

ابوسعید ابوالخیر نیشابوری، از مشهورترین و باحال‌ترین عرفاست. رباعی های نغز دارد. از وی پرسیدند: تصوف چیست؟ گفت: «تصوف آن است که آنچه در سر داری بنهی و آنچه در دست داری بدهی و از آنچه بر تو آید بجهی». با ابو علی سینا ملاقات داشته است. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۴۲
مجید کمالی

مسجد بهلول

سه شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۴۱ ب.ظ

می‌گویند: مسجدی می‌ساختند، بهلول سر رسید و پرسید: چه می‌کنید؟ 

گفتند: مسجد می‌‌سازیم. 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۴۱
مجید کمالی

مردانه بگو نمی‌دانم!

سه شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۴۰ ب.ظ

ابن جوزی یکی از خطبای معروف زمان خودش بود، رفته بود بالای منبری که سه پله داشت، برای مردم صحبت می‌کرد. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۴۰
مجید کمالی

محبوبترین بندگان خدا

سه شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۳۷ ب.ظ

هر روز یکی از فرزندان انصار کارهای پیغمبر را انجام‌ می‌داد. روزی نوبت انس‌ بن ‌مالک بود. ام‌ایمن، مرغ بریانی را در محضر پیغمبر آورد و گفت یا‌ ‌رسول‌الله! این مرغ را خود گرفته ‌‌ام و به خاطر شما پخته ‌ام. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۳۷
مجید کمالی

مؤذن بد صدا

سه شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۳۶ ب.ظ

مؤذنی بد صدا، در شهری زندگی می‌کرد، او هر روز با صدای بد و ناهنجاری، اذان می‌گفت. 

یک وقت، دید: یک یهودی برایش هدیه ‌ای آورد و گفت:
این هدیه ناقابل را قبول می‌کنی؟ 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۳۶
مجید کمالی

گوشت خوک

سه شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۳۶ ب.ظ

اوایل قرن نوزدهم، که فشار حکومت تزاری روس بر قفقاز زیاد شده بود، روحانی آزاده و مبارزی به نام محمد شامل، دست به شورش زد و مدّت بیست و شش سال در مقابل روسها مقاومت نمود. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۳۶
مجید کمالی

گنج نزدیک

سه شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۳۵ ب.ظ

مردی طالب گنج بود، اما او دائماً به خدا عرض می‌کرد: خدایا این همه آدمها به دنیا آمده ‌اند و رفته ‌اند و گنجهای آنها در زیر خاکها پنهان شده و باقی مانده است. 

خدایا مقداری از آن گنجها را به من بنمایان! 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۳۵
مجید کمالی