توصیف خلیفه
يكشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۳۶ ب.ظ
در منزل والی بصره، بین بهلول وعمربنعطاءعدوی که از نوادگان عمربنخطاب بود، مناظرهای صورت گرفت. پس از بحثهای زیادی که انجام شد،عمرعدوی از بهلول پرسید: «امام تو کیست؟».
بهلول گفت: «سبّح فی کفّه الحصی و کلّمه الذّئب اذا عوی و ردّت الشّمس له بین الملا و اوجب الرّسول علی الخلق له الولاء، فذلک امامی و امام البریّات». یعنی امام من کسی است که سنگریزه در کف دستش تسبیح گفت و گرگ با او صحبت کرد و خورشید به خاطر او برگشت و حضرت رسول ـ صلّی الله علیه و آله ـ ولایت او را بر تمام خلق، واجب کرد. او امام من و امام همهی جهانیان است.عدوی گفت: «وای بر تو! آیا هارونالرشید را به عنوان امام و خلیفه، قبول نداری؟».
بهلول گفت: «وای بر تو ای ملعون! یعنی تو میگویی هارونالرشید، فاقد این اوصاف است؟ پس تو دشمن خلیفه هستی و به دروغ، او را خلیفه میدانی».
و با این ترفند، او را رسوا نمود و والی، عدوی را از مجلس بیرون کرد.[1]
[1] . مردان علم در میدان عمل، ج 1، ص 492.
۹۳/۰۱/۲۴