پنجشنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۲، ۰۹:۲۳ ق.ظ
سران کفر و نفاق
اعرابی ای فرزندش را نزد معلمی آورد تا به او قرآن بیاموزد. پس از مدتی از فرزندش پرسید: به کدام سوره رسیده ای؟ گفت: به: «قل یا أیها الکافرون» (ای پیامبر) به کافران بگو.
اعرابی گفت: در گروه بدی قرار گرفته ای. پس از مدتی دوباره از فرزندش پرسید: الان به کدام سوره رسیده ای؟ گفت: «إذا جاءک المنافقون»؛ هنگامی که منافقان نزد تو آیند.
اعرابی گفت: نمی پردازی مگر به سران کفر. بهتر است که به چوپانی گوسفندانت بپردازی!
|
پنجشنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۲، ۰۹:۰۸ ق.ظ
داستان غاشیه
اعرابی ای «غاشیه ای» (روکش زین اسبی) را به سرقت برده داخل مسجد شد تا نماز جماعت بگذارد. امام در نماز این آیه را خواند:﴿هل أتاک حدیثُ الغاشیه﴾؛ آیا داستان غاشیه (روز قیامت که حوادث وحشتناکش همه را می پوشاند) به تو نرسیده است؟
اعرابی گفت:فضولی موقوف! وقتی امام جماعت این آیه را خواند:﴿وجوه یومئذٍ خاشعة﴾؛ چهره هایی در آن روز خاشع و ذلت بارند. اعرابی گفت:بیایید غاشیه تان را بگیرید؛چون نمی خواهم چهرە من ذلیل شود. سپس آن را به گوشه ای پرتاب کرد و از مسجد خارج شد.
|