سرقفلی جهنّم
دوشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۱۳ ب.ظ
یکی از طلبههای کشمیری نقل میکرد: پس از چند سالی که در ایران بودم، یک سال ماه محرم به کشور خودم بازگشتم. دیدم اوضاع خیلی ناآرام است و سالهای گذشته کسانی که در ماه محرم سخنرانی کردهاند موجب اختلاف شیعه و سنّی شدهاند و در اثر زد و خورد بین دو فرقه، کشتههای بسیاری بر جای مانده است.
به محض ورود، از من خواستند در مسجد جامع سخنرانی کنم. شب اول وارد مسجد شدم دیدم هر یک از فرقههای اسلامی دستهای تشکیل دادهاند و یک گوشهی مسجد نشستهاند و تا بن دندان مسلح، آمادهاند که من حرفی بزنم تا به جان هم بیفتند وکشت وکشتار راه بیندازند. به علت حساسیت قضیه، فرماندار شهر همـ که از اهل سنت بودـ در مسجد حاضر بود تا مراقب اوضاع بوده و ناظر قضایا باشد.توکل بر خدا کردم و بالای منبر رفتم. پس از حمد و ثنای خداوند گفتم: «حنفیها میگویند مالکیها اهل جهنم هستند. مالکیها هم میگویند شافعیها اهل جهنماند. شافعیها هم حنبلیها و حنفیها را جهنمی میدانند. این چهار فرقهی اهل سنّت هم اتفاق نظر دارند که شیعه، اهل جهنّم است. شیعه هم از خود دفاع کرده و اهل سنّت را روانهی جهنم میکند. با این وصف، مسلمانها سر قفلی جهنم را خریدهاند و جهنم مخصوص مسلمین است. ولابد مسیحیها ویهودیها هستند که به بهشت میروند».
با شنیدن این حرف، مجلس منفجر شد و همه خندیدند. حتی فرماندار که با هیبت تمام در صدر مجلس نشسته بود، نتوانست جلوی خندهاش را بگیرد. به این ترتیب. سلاحها کنار رفت و انس والفت به وجود آمد.
زفکر نفرقه باز آی تا شوی مجموع به حکم آن که چو شد اهرمن، سروش آمد
۹۳/۰۱/۲۵