صبر بر مصیبت
دوشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۱۶ ب.ظ
ابو طلحه یکی از یاران رسول خدا است. زنی با ایمان داشت به نام امّ سلیم. این زن و شوهر پسری داشتند که مورد علاقه هر دو بود. ابوطلحه، پسر را سخت دوست میداشت. پسر بیمار شد، بیماریش شدّت یافت، به مرحله ای رسید که امّ سلیم دانست کار پسر تمام است.
امّ سلیم برای اینکه شوهرش در مرگ فرزند بیتابی نکند او را به بهانه ای به خدمت رسول اکرم فرستاد و پس از چند لحظه طفل جان به جان آفرین تسلیم کرد.امّ سلیم جنازه بچه را به پارچه ای پیچید و در یک اطاق مخفی کرد، به همه اهل خانه سپرد که حق ندارید ابو طلحه را از مرگ فرزند آگاه سازید. سپس رفت و غذائی آماده کرد و خود را نیز آراست و خوشبو نمود.
ساعتی بعد ابو طلحه آمد و وضع خانه را دگرگون یافت، پرسید: بچه چه شد؟ امّسلیم گفت: بچه آرام گرفت.
ابو طلحه گرسنه بود، غذایی خواست.
امّ سلیم غذایی را که قبلاً آماده کرده بود حاضر کرد و دو نفری غذا خوردند و همبستر شدند.
ابو طلحه آرام گرفت.
امّ سلیم گفت: مطلبی میخواهم از تو بپرسم؟
گفت: بپرس. گفت: آیا اگر به تو اطلاع دهم که امانتی نزد ما بوده و ما آن را به صاحبش رد کرده ایم خشمگین میشوی؟
ابو طلحه گفت: نه، هرگز، ناراحتی ندارد، امانت مردم را باید پس داد.
امّ سلیم گفت: سبحان الله، باید به تو اطلاع دهم که خداوند فرزند ما را که امانت او بود نزد ما، از ما گرفت و برد.
ابو طلحه از این بیان زن تکان سختی خورد، گفت: به خدا قسم من از تو که مادر هستی سزاوارترم که در سوگ فرزندمان صابر باشم. از جا بلند شد و غسل جنابت کرد و دو رکعت نماز بجا آورد و رفت به حضور رسول اکرم و ماجرا را از اول تا آخر برای آن حضرت شرح داد.
رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: خداوند، امروز شما را قرین برکت قراردهد و نسل پاکیزه ای نصیب شما گرداند. خدا را سپاس میگزارم که در امّت من مانند «صابره» بنیاسرائیل قرار داد.
آری این است تأثیر ایمان و مذهب در تصفیه سختیها و مشقّتها بلکه در تبدیل آنها به خوشی و لذّت و سعادت.[1]
[1] . شهید مرتضی مطهری،عدل الهی، مجموعه آثار، ج 1، ص 103.
۹۳/۰۱/۲۵