لطفا پول هدیه را بدهید
پیامبر فرمودند مگر نگفتی هدیه است؟! مرد عرض کرد چرا هدیه است؛ منتها از آن هدایایی است که پولش را باید بدهید! پیامبر تبسمی کردند و پول عسل را دادند. ایشان هر وقت ناراحت میشدند به یاد آن مرد میافتادند و میفرمودند آن عرب بیابانی چه شد؟ کاش نزد ما میآمد و ما را خوشحال میکرد.
منبع:پرسمان