خنده ی حلال

بانک لطیفه های حلال

خنده ی حلال

بانک لطیفه های حلال

خنده ی حلال
پیوندهای روزانه

گوهر لطایف / حکایت پادشاهان

جمعه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۳۸ ق.ظ

داددهی و دادخواهی

چون نوشروان به پادشاهی بنشست، یونان دستور به وی نامه ای نبشت و گفت: ای ملک! کار ملوک بر سه حال است: یا داد دهد و داد نخواهد و این فضل است و پایگاه بزرگان است و یا داد دهد و داد بخواهد و این عدل است و درجه میانه است و یا داد ندهد و داد بخواهد و این درجه جور است. اکنون بنگر تا تو را کدام آرزوست، اختیار کن و دانم که ملک جز آن اختیار نکند که شاعر گفت:

;آنکه او داد داد و داد نجُست ;فضل را بر جهان امیر بود
;و آنکه او داد داد و داد ستد ;عدل را نیز بی نظیر بود
;و آنکه او داد جُست و داد نداد ;به حقیقت یکی حقیر بود

روزی عبداللّه طاهر پدر را گفت: «تو چه گویی این دولت در خاندان ما چند باشد؟» گفت: «چندان که این بساط داد در ایوان ما گسترده است».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۳۸
مجید کمالی

گوهر لطایف / حکایات تاریخی

جمعه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۳۵ ق.ظ

فرجام هارون الرشید

بعضی از منجمین گفته بودند که هارون رشید در طوس خواهد مُرد و این حکم به سمع رشید رسیده بود. چون در خراسان شورشی پیش آمد و کارش عظیم شد به رشید گفتند تا خود به خراسان نروی، دفع شورش ممکن نیست. رشید، کراهت از رفتن داشت. اُمنای دولت به عرض رسانیدند که برای سخن منجمی، امر دولت را نمی توان معوق گذاشت و ما چون به خراسان رویم قدم به ولایت طوس نگذاریم. رشید، ناچار با لشکر تا نیشابور رفت و از نیشابور راه کج کرده نمی خواست که به طوس رود. در شبی از شب ها با لشکریان به عزمی حرکت می کردند. شب راه را گم کرده بسیار تند رانده بودند، چون روز شد، خود را در دروازه طوس دیدند. رشید را از دیدن این حال لرزه حاصل شد. معالجه اطبا، مفید نیفتاد. به مقر اصلی خود شتافت. و مأمون او را در گنبدی که در سناباد بود دفن نمود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۳۵
مجید کمالی

گوهر لطایف / سفرنامه مکه

جمعه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۳۳ ق.ظ

از جدّه به مکه

از جدّه الی مکّه معظمه پانزده ساعت راه است. در هر ساعتی از راه، قهوه خانه و بعضی چاپار خانه هست. سکنه مختصری دارد. مگر سه محل که جمعیتی دارند، همه عرب. خانه ها بعضی از گل، پاره ای چادر دارند همه این آبادی ها از آبِ باران گذران می کنند. سه چهار محل چاه دارند. آب چاه به کار می برند، ولی گوارا نیست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۳۳
مجید کمالی

گوهر لطایف / در ستایش خرد و دانش

جمعه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۳۰ ق.ظ

گوهرِ عقل

;گر خداوند آسمان را داده است ;مالِ قارون ترا و ملک عزیز
;گر نداری هنر، نداری جاه ;ور نداری خرد، نداری چیز

افلاطون گفته است: بزرگ ترین گوهر، خرد است و گفتارِ خوب و زبانِ شیرین.

حکما گفته اند: خرد، مُظاهر و معاون مردم است، در وقتِ سختی و دشواری و هرکه استظهارِ خودْ خرد را داند، به آرزو و مرادِ خود برسد و هرکه به مشورتِ خرد کار کند، هرگز پشیمان نشود.

;خرد چون نداری بیاموزدت ;چو پژمرده گردی برافروزدت
;خرد بی میانجی و بی رهنمای ;بداند که هست این جهان را خدای

بزرگی گوید: هنرِ مرد از نیکبختی و هنر نیکبختی از فردست، و هنر فردْ سلامت یافتن است و هنرِ سلامت، گذاشتن این جهان است به رضای خدای.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۳۰
مجید کمالی

گوهر لطایف / حکایات تاریخی

جمعه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۲۸ ق.ظ

مرگ اسکندر

گویند: اسکندر آرزو کرد که بداند که اجل وی کجا رسد. دانایی وی را خبر کرد که اسکندر جایی میرد که زمین آهنین بود و آسمان زرّین. چون به دامغان رسید در صحرا رنجور شد، زره را بیفکندند، اسکندر بر آن خفت و سپری زرّین سایه بان وی کردند. اسکندر آن را بدید یاد آورد که اجل نزدیک آمد. نامه ای نبشت به مادر خود که بداند این جهان را مادرْ مرگست و پدرْ فنا و پیش هر کس که باشد امانت بود، و امانت را باز خواهند. و ماه چون تمام شد بکاهد، چون بکاست بیفزاید، و مرگْ بارانی است که همه جا ببارد، اگر پادشاهی من از جهان بریده شد آثار دانش من باقی ماند و هر فرزندی که مادر را دهند عاریت بود، و این جهان عاریت بود. باز سپردم و تو را سلام می رسانم و صبر می فرمایم و بدان ای مادر که چون مرا ببردند ترا ایدر بنگذارند، و اگر من با تو نرسم، تو به من درسی والسلام.

مقصود از این حکایت آن است که مَلِک و پادشاهی به کس نماند و مباهاتْ مگر به علم نباید کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۲۸
مجید کمالی

گوهر لطایف/ سیری در اسامی و القاب ایرانی

جمعه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۲۵ ق.ظ

آقا

آقا لفظی است در فارسی به معنی رییس و مهتر. و در فرهنگ نامه پارسی، لفظ آغا اصلاً ترکی مغولی و به غین است و معنی خواجه و سرور را می دهد و بعدا به قاف [تبدیل] شده. و شاید به مناسبت همین اصالت آن در غین، در بسیاری از جاها آن را به غین می نویسند. چنانکه در «الفیض القدسی» از اول کتاب تا آخر، هر چه دارد همه را به غین نوشته. و بعضی، آغای با غین را درباره زنان و خواجه گان استعمال می کنند. نخستین وقتی که این کلمه در جلو اسماء علماء شیعه و مملکت ایران درآمده، قرن یازدهم هجری بوده که می بینیم آقا حسین خوانساری و فزندانش آقا جمال و آقا رضی را بدین نام خوانده اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۲۵
مجید کمالی

گوهر لطایف / اندر حکایت خلفای عباسی

جمعه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۲۲ ق.ظ

حسادت خلیفه

در سال 137 ق ابومسلم خراسانی به دستور منصور کشته شد، علت قتل ابومسلم آن بود که در زمان سفاح آن دو نفر به حج رفته بودند و ابومسلم به اعراب لباس می بخشید و چاه های آب را مرمت می کرد و راه ها را برای رفت و آمد می ساخت و بدین جهت او مشهور و خوشنام شده بود، منصور بر او حسادت کرد. منصور پس از رسیدن به خلافت، حیله ها به کار برد و عاقبت ناجوانمردانه او را به قتل رساند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۲۲
مجید کمالی

گوهر لطایف / در باب دوستی و دشمنی

جمعه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۲۰ ق.ظ

کارِ تمام

بزرگی گوید: هر آن کس که کاری پیش گیرد و غیر آن در دل اندیشد، هرگز آن کار تمام نشود؛ زیرا که مُغنّی اگرچه سخت استاد بود، نتواند به دست چیز دیگری گفتن و زدن.

دانایی گوید: کاری که کردن آن ناکرده اولی تر، در آن رنج نباید بُردن که اگر رنج برد، ندامتْ کِشته باشد و حسرتْ دِروده.

حکیمی را پرسیدند که: کدام حق است که به خَلق زشت نماید؟ گفت: خویشتن را ستودن اگرچه به استحقاق ستاید. گفتند: کدام داد است که بی داد آرد؟ گفت: جوابِ درشت دادن. ستم زده بدتر از چوب زده، و مرگْ خوش تر از بیم، که هرکه بیم دارد، هرگز بی غم و اندوه نبود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۲۰
مجید کمالی

گوهر لطایف / ماه محرّم در یک سفرنامه

جمعه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۱۷ ق.ظ

محرّم در یزد

در یزد مراسم ماه محرم با چنان شور و حرارتی برگزار می شود که بعضی اوقات به یک التهاب مذهبی مبدل می گردد. در میدان، که مقابل مدخل اصلی بازار واقع شده، چوب بست بزرگی تعبیه شده که نماینده یک نوع تابوتی است به نام «نخل» و هر سال آن را با شال و آیینه می پوشانند. این دستگاه عجیب و غریب به وسیله صدها تن مرد، دور میدان حمل می شود. این مردان در زیر نخل اجتماع می کنند تا ثواب حرکت دادن آن نصیب شان شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۱۷
مجید کمالی

گوهر لطایف / ساسانیان و ورود اسلام به ایران

پنجشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۳، ۱۱:۰۱ ق.ظ

جرأت و شجاعت

بهرام گور ابتدا پادشاهی خوش گذران بود، این کار موجب شد پادشاهان اطراف به کشورش طمع ورزند، چون خبر حمله پادشاهان همسایه را به ایران شنید، خوش گذرانی را رها کرد و به جنگ دشمن شتافت، او دستور داد هفت هزار گاو نر را بکشند و پوست آنها را با خود بُرد و هفت هزار کره اسب یک ساله هم همراه خود برد. شب ها حرکت می کرد و روزها خود را پنهان می ساخت تا به یک منزلی دشمن رسید. او دستور داد پوست گاو را باد کردند و در آن سنگ ریزه ریختند و چون خشک شد به گردن اسب ها آویختند و آن ها را شبانه رها کردند و به پشت اردوگاه خاقان راندند، از آن پوست ها و ریگ ها و دویدن کره اسب ها چنان هیاهو برخاست که ترکان سخت ترسیدند و اردوگاه را رها کردند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۰۱
مجید کمالی