خنده ی حلال

بانک لطیفه های حلال

خنده ی حلال

بانک لطیفه های حلال

خنده ی حلال
پیوندهای روزانه

گوهر لطایف / حکایات و لطایف

پنجشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۵۸ ق.ظ

مرغ زیرک

طلحک را به مهّمی پیش خوارزمشاه فرستادند. مدتی آن جا بماند، مگر خوارزمشاه رعایتی چنان که او می خواست، نمی کرد. روزی پیش خوارزمشاه حکایت مرغان و خاصیّت هر یکی می گفتند. طلحک گفت: هیچ مرغی از لک لک زیرک تر نیست. گفتند: از چه دانی؟ گفت: از بهر آن که هرگز به خوارزم نمی آید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۵۸
مجید کمالی

گوهر لطایف / حکایات و لطایف

پنجشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۵۵ ق.ظ


دنیای کثیف

محمدبن اسماعیل (معروف به خیرالنساج) عارفی سیه چرده بود. چون به حج رفت، مردی او را دم دروازه حرم گرفت که تو برده من هستی و اسمت هم خیر است. مدتی چنان بگذشت و او را به بافندگیِ خز، وادار کرده بود. سپس دانست که وی برده نیست و نام او نیز خیر نبوده است. خیر به او گفت: حلالت کردم و از تمام کارهایی که کردم گذشتم و جدا شد. گویند: مردی به نزد او آمد و گفت: ای پیر! دیروز هنگامی که رشته هایت را فروختی و پول آن را به لنگی که به کمر داشتی بستی، من از پشت سر تو آمدم و آن را باز کردم، از آن وقت تا کنون دست من خشکیده است. خیر، خندید و به دستش اشاره کرد تا باز شد و گفت: درم ها را در راه نیازت خرج کن و دیگر چنین کاری مکن. پس از مرگش او را در خواب دیدند و پرسیدند: خدا با تو چه کرد؟ گفت: خدا مرا از دنیای کثیف شما خلاص کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۵۵
مجید کمالی

استبداد زیاد بن ابیه

چون امیرالمؤمنین حسن علیه السلام از کار خلافت نزول کرد، حکومت و پادشاهی به معاویه تعلّق گرفت و او کوفه را به مغیرة بن شُعبه و بصره به زیاد بن ابیه داد و نسبت زیاد به ابوسفیان قبول کرد و او را برادر خواند و دمشق را دارالملک ساخت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۵۳
مجید کمالی

گوهر لطایف / حکایات و لطایف اخلاقی

پنجشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۵۰ ق.ظ

زیرکی و حزم

پرسیدند از عالمی: حَزْم چیست؟ گفت: تفکّر در عواقب امور. معاویه با عمرو عاص گفت: زیرکی تو چه حدّ دارد؟ گفت: در امری داخل نشدم مگر طریق بیرون شدن بدانستم. گفت: لیکن من در امری داخل نشوم که اراده بیرون شدن از او داشته باشم. و در حکمت گفته اند: اگر راهی گشاده بینی حذر کن مبادا راه بیرون شدن آن تنگ باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۵۰
مجید کمالی

جوان، اس ام اس، پیام کوتاه یا پیامک

پنجشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۴۵ ق.ظ

در میان سرگرمی های سالم یا ناسالمی که این روزها بازارش داغ است، اس ام اس یا همان پیام کوتاه یا به اصطلاح پیامک، جایگاه ویژه ای دارد.

پیامک ها انواع مختلفی دارند: پیامک های عاشقانه، مذهبی، تبلیغاتی، پیامک هایی که حاوی یک جمله فلسفی یا روان شناسی است و....

این پیامک ها که بسته به نوع مخاطبانشان ارسال و دریافت می شوند، گاهی آن قدر بی معنیاند که شاید ارزش یک بار خواندن را هم نداشته باشند و گاهی چنان عمیقند که می توانند ساعت ها ذهن را به خود مشغول کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۴۵
مجید کمالی

شوخی و مزاح

پنجشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۴۲ ق.ظ

کمتر جامعه و ملتی را می توان یافت که در ارتباطات مردم، چیزی به نام «شوخی» وجود نداشته باشد. لازمه زندگی اجتماعی و داشتن ارتباطهای سالم و فرح بخش، مزاح است. البته گاهی هم مزاح، به کدورت و کینه می انجامد و نتیجه معکوس می دهد که اشارهخواهد شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۴۲
مجید کمالی

لطایف

پنجشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۳۹ ق.ظ



  • نقل است دو امیرزاده بودند در مصر. یکی علم آموخت و دیگری مال اندوخت و در نهایت، یکی دانشمند بزرگ عصر خود گشت و دیگری عزیز مصر شد. برادری که توانگر شده بود، به برادر دانشمند و تنگ دست خود نظر کرد و گفت: من به سلطنت رسیدم و تو همچنان در فقر هستی. برادرش پاسخ داد: ای برادر! می باید بیشتر شکر نعمت کنم؛ زیرا من به علم؛ یعنی میراث پیامبران دست یافتم و تو به سلطنت؛ یعنی میراث فرعون و هامان که پادشاه مصر بودند1
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۳۹
مجید کمالی

شوخی و شادابی

پنجشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۳۶ ق.ظ

روزی رسول خدا با گروهی از مردم، درباره بهشتْ سخن می گفت. در میانه سخن فرمود: «پیر زنان را هرگز به بهشت، راهی نیست». صدای عمه پیر پیامبر بلند شد که: «ای رسول خدا! چگونه خداوند عادلِ مهربان به چنین ستمی رضا می دهد؟». پیامبر (ص) لبخندی زد و فرمود: «اندوه به دل راه مده! چرا که خداوند، پیران مؤمن را نخست جوان خواهد ساخت و آن گاه به بهشت، میهمان خواهد کرد». لبخند بر لب حاضران نشست.1

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۳۶
مجید کمالی

مهمان ماندگار

چهارشنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۳، ۰۷:۵۰ ب.ظ

مردی به مهمانی دوستش رفت و تمام روز را در خانه او بود و از هرجهت در فرحناکی را بر صاحبخانه بسته بود . وقتی شب شد و هوا رو به تاریکی نهاد ، صاحبخانه بدون این که چراغی روشن کند ، کنار مهمان نشست و با او مشغول صحبت و گفت وگو شد .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۵۰
مجید کمالی

ملّا نصرالدین

چهارشنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۳، ۰۷:۴۳ ب.ظ

در ادبیات هر کشوری، طنز و لطیفه وجود دارد. یکی از شخصیت های طنز آمیزی که شهرت بسیار فراوانی دارد، ملّانصرالدین است. ایرانی ها او را به نام «ملّانصرالدین» می شناسند؛ امّا عرب ها و مردم بعضی از کشورهای تازه استقلال یافته شوروی سابق و ترکیه و یونان، او را با نام هایی مثل حاج نصرالدین، هجا نصرالدین، نصرالدین خواجه، خواجه نصیرالدین و ... می شناسند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۴۳
مجید کمالی