خنده ی حلال

بانک لطیفه های حلال

خنده ی حلال

بانک لطیفه های حلال

خنده ی حلال
پیوندهای روزانه

شوخ طبعی تا کجا؟

جمعه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۳، ۰۲:۱۳ ب.ظ

روزی مخرمة بن نوفل که از بزرگان انصار بود و صد و پانزده سال از خدا عمر گرفته بود، در مسجد احتیاج به قضای حاجت پیدا کرد، اما چون نابینا شده بود، از اطرافیان خواست تا او را به محلی امن هدایت کنند، تا او رفع حاجت کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۱۳
مجید کمالی

چه کسی خرما بیشتر خورده است؟

جمعه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۳، ۰۲:۱۲ ب.ظ

چه کسی خرما بیشتر خورده است؟

معروف است که روزی پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله با حضرت علی علیه السلام خرما می خوردند. هر خرما که حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و آله می خورد، به آرامی هسته اش را نزد امیرالمومنین علی علیه السلام می گذاشت. وقتی خرما تمام شد در مقابل حضرت رسول هیچ هسته خرمایی نبود و همه هسته ها در مقابل حضرت امیر بود.

پیامبر فرمودند: «من کثر نواه فهو أکول» هر که هسته او بیشتر است، بیشتر خورده است.

علی علیه السلام فرمودند: «من أکل نواه فهو آکل» هر که خرما را با هسته خورده است، بیشتر خورده است.

در این هنگام پیامبر اکرم تبسم نموده و فرمان دادند تا هزار درهم به آن حضرت انعام دهند.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۱۲
مجید کمالی

برگزیده های خداوند

جمعه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۳، ۰۲:۰۹ ب.ظ

خداوند متعال از میان مخلوقات عالم، برخی را برگزیده است:

از هستی... بهشت؛
از دنیا... حلال؛

از ادیان... اسلام؛

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۰۹
مجید کمالی

آیا می دانید جوانی چیست؟

جمعه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۳، ۰۲:۰۸ ب.ظ

آیا می دانید که جوانی دوره شکوفایی زندگی است و هیچ دوره ای به اندازه جوانی خطرناک نیست؟!

آیا می دانید که جوانی چشمه ای است که همه آرزوها از آن سرازیر می گردد؟!

آیا می دانید که جوانی گمشده ای است که پیران به دنبال آن می گردند؟!

آیا می دانید که جوانی آتشفشان عشق و احساسات است؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۰۸
مجید کمالی

بهترین های دنیا

جمعه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۳، ۰۲:۰۶ ب.ظ

تمام موجودات عالم، مخلوق خدا هستد. مخلوقات و موجودات دنیا و هر آنچه پیرامون زندگی ما انسان هاست؛ اعم از موجودات زنده و غیر زنده؛ بر اساس حکمت بالغه الهی خلق شده اند و  این گونه نیست که عبث و بیهوده آفریده شده باشند. حتی چیزی که در پیش چشم ما ارزش و اعتباری ندارد، و یا مورد تنفر اکثر انسان ها باشد؛ به طور حتم نزد خالق شیئ، قرب و منزلت و مقام خاصی دارد. و باید نیکو پنداشت، چرا که مخلوق خداست. همان شی نفرت انگیز و بی ارزش؛ نزد ما انسان ها؛ بر اساس قاعده خلقت ذکر و تسبیحی دارد. از طرفی؛ موجودات و مخلوفات عالم، دارای رتبه، مقام و برتری هستند؛ گرچه تمام موجودات عالم مخلوق خداست؛ اما یکی بر دیگری برتر و بهتر، و برخی نیز جزء بهترین ها هستند. مهم این که انسان، بهترین ها را گزینش نماید و سرلوحه زندگی دینی و معنوی خویش قرار دهد، و سبک زندگی خود را بر آن محور تنظیم و استوار نماید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۰۶
مجید کمالی

دنیا و گناه

جمعه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۳، ۰۲:۰۴ ب.ظ


دنیا به کام کسی خوش است، که در کام دنیا نباشد.

دنیا جمیله ای است، ولی هشدار.

جام دنیا خالی است و کامش با ناکامی است، دل به دنیا بستن خامی است، چرا که حاصلش بد فرجامی است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۰۴
مجید کمالی

آداب مزاح و خنده

جمعه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۳، ۰۱:۴۸ ب.ظ

این صفت مذموم است که آدمی پیوسته تُرشرو باشد که مردم از او متنفر باشند. بلکه مؤمن می باید گشاده رو و متبسم باشد. و خوش طبیعی و مزاح، قدری از آن مطلوب است.1


1. عین الحیات، ص 867.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۳ ، ۱۳:۴۸
مجید کمالی

دانستنی هایی درباره خنده و لبخند

جمعه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۳، ۰۱:۴۵ ب.ظ

تحقیقات علمی نشان داده است که خندیدن، ترشح آندروفین ها را در بدن افزایش می دهد. آندروفین ها، موادی شبه مورفینی هستند که در بدن اثر آرام بخشی دارند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۳ ، ۱۳:۴۵
مجید کمالی

حکایات فکاهی

جمعه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۳، ۰۱:۳۵ ب.ظ

خلعت عید

از بهر روز عید، سلطان محمود، خلعت هر کسی تعیین می کرد. چون به طلحک رسید فرمود که پالانی بیارید و بدو دهید. چنان کردند. چون مردم خلعت پوشیدند، طلحک آن پالان در دوش گرفت و به مجلس سلطان آمد، گفت: ای بزرگان، عنایت سلطان در حق من بنده از اینجا معلوم کنید که شما همه را خلعت از خزانه فرمود دادن و جامه خاص از تن خود برکند و در من پوشاند.1


1. کلیات عبید زاکانی، ص 475.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۳ ، ۱۳:۳۵
مجید کمالی

لطایف اخلاقی

پنجشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۳۴ ب.ظ

حکایت اول: همتایی در ازدواج

«فقیهی دختری داشت بسیار زشت رو که با وجود جهیزیه فراوان، کسی تمایل به ازدواج با او را نداشت. برحسب ضرورت، عقد ازدواجش را با نابینایی بستند. روزی حکیمی به شهر آمده بود که افراد نابینا را معالجه می کرد. به فقیه گفتند: چرا داماد خویش را معالجه نمی کنی؟ گفت: ترسم که بینا شود، دخترم را طلاق دهد. شوهرِ زن زشت رو، همان به که نابینا باشد».1

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۳۴
مجید کمالی