پنجشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۳۲ ب.ظ
عقل
عقل در لغت به معنی حبس و منع است و در کتاب کریم به معنی فهم استعمال شود. گفته اند: عاقل آن بود که او را از نفس خویش رقیب و مانعی از شهوات باشد. و گفته اند: آنکه نفس خود از محارم منع توان کرد. و گفته اند: عقل، نظر در عاقبت اشیاء است و بالجمله عاقل آن بود که کار صواب کند و احمق آنکه کار ناصواب کند. از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم مروی است: اکتساب نکرد هیچ کس بهتر از عقلی که او را به هدایت دلالت کند و از هلاکت باز گرداند.
|
پنجشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۲۹ ب.ظ
گریه از خوف خدا
در روایت است که یحیی علیه السلام چندان گریسته بود که رخساره های مبارکش چون دو جوی، شکافنده شده بود و دندان های او می نمود. پدرش، زکریا علیه السلام گفت: ای فرزند! از خدای عزَّوجلَّ فرزندی طلب کردم که چشمِ من به دیدارِ او روشن شود، تو بدین نوحه و گریستن، جهان بر چشمِ من تاریک کردی. گفت: ای پدر! مرا جبرییل خبر کرده است که میان بهشت و دوزخ، عقبه ای است که از آن خلاص نیابد مگر کسی که [از خوف خدا] پیوسته گریان باشد. زکریا علیه السلام گفت: ای پسر! بِگری چندان که توانی، پیش از آن روز که گریستن سود ندارد و هم او فرمود که: هر چیز رانشانی است و نشانِ ترس خدای و اشتیاق بهشت، صبر است بر مشقّتِ طاعت.1
|
پنجشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۲۵ ب.ظ
پیرزن به بهشت نمی رود!
٭روزی، پیرزنی به حضرت محمد(ص) گفت: «از خداوند بخواهید، که مرا به بهشت ببرد!»
پیامبر خدا(ص) فرمودند: «پیرزن ها به بهشت نمی روند!»
|
پنجشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۲۳ ب.ظ
راهی برای خوابیدن
در دوره آموزشی معمولاً بعد از نماز صبح نمی گذاشتند کسی بخوابد.اما اگر کسی خوابش می آمد،یک راه وجود داشت؛(آن هم این که) باید می رفت وضو می گرفت و نماز می خواند.بعد سرش را از روی مهر برنمی داشت و همانطور در (حال) سجده می خوابید. در این صورت هیچ کس حق بیدار کردن او را نداشت. یعنی جایز بود که هر کس می خواهد،به این ترتیب چرتی بزند.به چنین کسی می گفتند از خوف خدا غش کرده.
|
پنجشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۲۱ ب.ظ
یا حضرت عباس
در روایتی از برادر (پاسدار) مرندی آمده است:خاطره ای که از جلسات مشترک با ارتش … دارم،این است که در یک قرارگاه تاکتیکی مشترک (سپاه و ارتش)،نماز جماعت می خواندیم،یک روز هنگام نماز از یکی از سرهنگ های ارتش خواستند که پیش نماز شود.پای سرهنگ به شدت آسیب دیده بود.و او این خواسته را رد کرد.چند نفر از فرمانده هان ما از جمله شهید بروجردی اصرار کردند.
|
پنجشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۱۸ ب.ظ
حسن مرده است
علیرضا نقی زاده
زنی که فرزندش(به نام حسن)،به سفر رفته و از وی خبری نرسیده بود،نزد مردی آمد و گفت: لطفاً جهت رفع نگرانی من تفألی به قرآن مجید بزنید.
آن مرد قرآن را گشود و اتفاقاً این آیه آمد:)طوبی لهم و حسن مآب).و آن مرد به اشتباه آیه را چنین خواند: «طوبی لهم و حسن مات»، یعنی حسن مرده است. زن بیچاره با شنیدن این سخن،ماتم زده شد و از هوش برفت.
|
پنجشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۱۶ ب.ظ
پهلوان مغرور
سید جعفر موسوی
گویند: پهلوانی مغرور که بسیاری از پهلوانها را به زمین زدهبود، در چهار سوی بازار مانند گاو شاخ دراز سر و صدا میکرد و به خود میبالید تا آنکه سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت: ای خدا، همه را زمین زدم، الحال جبرئیلت را بفرست تا او را نیز بر زمین زنم!
|
پنجشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۱۴ ب.ظ
بخیل زیرک
بخیلی به کوزه گری سفارش داد برایش کاسه و کوزه ای را بسازد،کوزه گر پرسید:بر کوزهات چه بنویسم؟بخیل گفت: بنویس:) …فمن شرب منه فلیس منّی… )؛یعنی هر کس ازآن بنوشد، از من نیست!(سوره بقره،ایه249)کوزه گر پرسید: بر کاسهات چه بنویسم؟ بخیل گفت: بنویس:)…و من لم یطعمه فانّه منّی… )؛ یعنی هر کس از آن نخورد ،او از من است.(سوره بقره،ایه249)
|
پنجشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۱۲ ب.ظ
خجالت و پشیمانی
یک روز،در زمانی که معاویه حاکم شام بود و همه اعیان شام و جاز و عراق حاضر بودند،عقیل بن ابیطالب،در دمشق معاویه نشسته بود.معاویه بر سبیل ظرافت گفت:ای اهل شام و حجاز و عراق ایا ایه )تبت یدا ابی لهب و تب) را شنیده اید؟
گفتند:بلی.معاویه گفت:ابی لهب عموی عقیل است.
عقیل گفت:ای اهل شام و حجاز و عراق ،ایا ایه )و امراته حمالة الحطب.فی جیدها حبل من مسد) را شنیده اید؟
گفتند: بلی.گفت:این )حمالة الحطب) عمه معاویه است.
معاویه از ظرافت خود پشیمان شد و از آن جواب خجل گشت.
|
چهارشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۳، ۰۳:۵۳ ب.ظ
شیطان را خفه کرد
مردی مشغول غذا خوردن بود،شخصی به او گفت:«بسم الله الرحمن الرحیم گفتی یا نه؟»
گفت:«خیر،مگر چه اشکالی دارد؟!»
آن شخص جواب داد:«اگر بسم الله نگویی، شیطان در غذا خوردن با تو شریک می شود».
|