دوشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۳، ۰۷:۱۵ ب.ظ
ادبِ نیکو
از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم مروی است که: عطا نکرد هیچ پدری فرزند را بهتر از ادب نیکو. حکایت شده است
که: منصور از کسانی که به زندان کرده بودند پرسید: سخت تر جفایی که بر شما رفت چه بود؟
گفتند: فرصت هایی که در تأدیب فرزندان از دست دادیم و آنها زیان کردند بر ما. گفته اند: تعلّم در
کودکی، هم چو نقش است در حَجر. حسن گفت: عقل بزرگ وافرتر است از کودک امّا دلش
مشغول تر است. از حکیمی پرسیدند: حدّ علم تا چه وقت باشد؟ گفت: چندان که حیات باشد،
یعنی: مِنَ الْمَهدِ اِلَی اللحَّد، از گهواره تا گور.
|
دوشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۳، ۰۷:۱۳ ب.ظ
نردبان بلند
مردی به عربی که به جهت کسب روزی نگران بود گفت:مگر آیه «و فی السماء رزقکم؛یعنی
روزی شما در آسمان است»(سوره ذاریات، آیه 22) ـ را در قرآن کریم
نخوانده ای؟گفت:چرا خوانده ام ولی نردبان به این بلندی از کجا گیر بیاورم؟!!
|
يكشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۲۲ ب.ظ
روزی فردی داخل مجلس امیری گردید، و در حضور امیر یک طبق شیرینی بود.امیر به
خدمتکارش گفت:یک عدد شیرینی به او بدهید.آن فرد چون شیرینی را خورد گفت:ای امیر،
پروردگار متعال در سوره یس فرمود:فارسلنا الیهم اثنین امیر دستور داد یک عدد دیگر
به او دادند.چون خورد گفت:ای امیر خدا می فرماید :«فعزّزنا بثالث» امیر گفت: یکی
دیگر به او بدهند.چون خورد گفت:ای امیر خدا می فرماید:«فخذا اربعة منّ الطّیر».امیر
گفت یکی دیگر به او دادند.
|
يكشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۲۱ ب.ظ
فراموشی
روزی در یکی از مجالس قرآنی،حافظی می خواست از حفظ قرآن بخواند.شروع به تلاوت
کرد.«بسم الله الرحمن الرحیم» «یس»دو بار همین را تکرار کرد و مدتی ساکت ماند و در
جای خود نشست.یکی از حاضران پس از مدتی گفت:اگر «و القرآن الحکیم» را فراموش کردی
«صدق الله العلی العظیم» را که فراموش نکرده ای!!
|
يكشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۱۹ ب.ظ
لم بدهید!
یکی از عوام النّاس، همین که آخرین لقمه غذایش را می خورد،فوراً لم می داد و این
کار را بر خودش فرض و لازم می دانست. او بدون توجه به اطرافیان و میهمانان و اشخاص
محترمی که احیاناً حضور داشتند،بدین عمل مبادرت می نمود.از او پرسیدند:علّت اینکه
بعد از غذا فوراً لم می دهی، چیست؟گفت:چون خدا گفته است، پرسیدند:کجا گفته؟گفت:خدا
در قرآن گفته:«اکلاً لمّا».«اکل» که خوردن است و «لمّا» هم،همان لم دادن است،یعنی
بعد از خوردن، لم بدهید.
|
يكشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۱۷ ب.ظ
دوست نادان
شخصی شنیده بود که در شب قدر مستحب است هزار بار «انا انزلناه» بگویند. او نیز شب
را احیا داشت و هزار بار گفت:«انا انزلنا» چون صبح شد با خود فکر کرد،نکند اشتباه
خوانده و می بایست (انا انزلناه) می گفته!.چون این مسأله را از کسی سئوال کرد و
دانست که اشتباه کرده، بسیار ناراحت و غمگین شد، لذا از او پرسید:حال من چه کنم؟
گفت:این که کاری ندارد. هزار بار بگو «هُ هُ هُ…»!!!
|
يكشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۱۵ ب.ظ
خاطی مست یا قاری بلخ؟
آورده اند:در بلخ، محتسب مستی را به سرای امیر حاضر کردند تا بروی حدّ شرعی بزنند.
امیر به آن شخص خطاب کرد: چرا شراب نوشیدی و کسوت معصیت پوشیدی و عقل شریف را به
مستی و بیهوشی گرفتار ساختی؟ آن مرد گفت:«سبحانک هذا بهتان عظیم». (سوره نور،
ایه 16)
|
يكشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۱۳ ب.ظ
پیامبر دروغی
شخصی به نام نصر اللّه ادعای پیامبری کرد. او را گرفته و نزد خلیفه بردند.خلیفه از
او پرسید: حال که ادعا می کنی فرستاده ی خدا هستی، ایا ایه ای از قرآن بر نبوت تو
دلالت می کند. پیامبر دروغی فوراً این ایه را خواند: «إذا جَاء نصرُ اللّهِ
و الفَتحُ». (سوره ی نصر ـ ایه ی 1)
|
يكشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۱۱ ب.ظ
1. مؤذنی اذان می گفت و مردم به تعجیل و شتاب ، روی به مسجد می نهادند و برای صف
نماز جماعت از هم سبقت می گرفتند. ظریفی حاضر بود گفت: واللّه اگر مؤذن به جای حَی
عَلی الصلاة، حَی علی الزکات می گفت، مردم در فرار از مسجد بر همدیگر سبقت
می گرفتند!
|
يكشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۰۹ ب.ظ
مهمان زیرک
در بغداد میهمانی به خانه شیخی آمد. شیخ به مرید خود گفت: «ویطعمون الطعام».
(سوره ی انسان، آیه ی8) «به فکر غذا باش» مرید گفت: «وجوه یومئذ ناضرة».
(سوره ی قیامت، آیه ی22) «با کمال میل اطاعت می کنم» شیخ گفت: «هل أتاک حدیث
الغاشیة». (سوره ی غاشیه، آیه 1) مرید زین اسب را برداشت تا به بازار برد و بفروشد.
از قضا بادی شدید وزیدن گرفت و زین را در شط انداخت. نا امید برگشت. شیخ چون مرید
را دست خالی دید، گفت: «إذا وقعت الواقعة». (سوره ی واقعه، آیه ی1) واقعه و اتفاقی
رخ داد! مهمان که مردی تیزهوش و زیرک بود، فوراً دست به دعا برداشت و گفت: «اللّهم
ربّنا أنزل علینا مائدة من السمآء». (سوره ی مائده، آیه ی 114) «خداوندا! روزی ما
را از آسمان فرو فرست»
|