خنده ی حلال

بانک لطیفه های حلال

خنده ی حلال

بانک لطیفه های حلال

خنده ی حلال
پیوندهای روزانه

۱۴۹ مطلب با موضوع «خنده حلال» ثبت شده است

حکایات و لطایف

دوشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۳، ۰۷:۲۲ ب.ظ

حالت مرگ

حکیمی را پرسیدند: در وقت مرگ، حالتِ تو چیست؟ گفتا: دلی بیمار و تنی بازمانده از کار و طاعت نه و گناه به انبار و توبه نه مرگ آمد و چاره ای نِه، گورِ تنگ و تاریک و مونس نه، آفتابِ گرم و سایه نه، آتشِ تیز و مرا قُوَّت نه، برهنگی و جامه نه، گرسنگی و طعام نه، تشنگی و آب نِه، ملایک با هیبَت و مرا گریز نه، خَصمِ بسیار و مرا چیزی نه، خدایِ عادل و مرا حُجَّت نه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۲۲
مجید کمالی

گوهر لطایف / فرجام ظالمان

دوشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۳، ۰۷:۱۹ ب.ظ

جنایت ابن زیاد در کوفه

چون زیاد به کوفه درآمد، نخست به مسجد درآمده به منبر رفت و خطبه آغاز و در اثنای خطبه، سنگی از گوشه مسجد آمده بر سینه وی خورد و سنگ دیگر به جانب او انداختند و زیاد ندانست که اندازنده آن سنگ ها کیانند. [پس از این که] از خطبه فارغ شده گفت: تا جمعی از ملازمان وی درهای مسجد را گرفتند و خود بر یک کرسی نهاده و بر آن بنشست و فرمان داد تا چهار، چهار کس را از اهل کوفه پیش او می آوردند و وی ایشان را سوگند می داد که هیچ کس از شما سنگ نینداختند و نمی دانید که این حرکت از که صادر شد. هر که سوگند می خورد خلاص می شد، از جمله خلقِ مسجد، هشتاد کس قسم یاد نکردند، زیاد در مسجد به قطع ید ایشان امر کرد و اول سیاستی که از زیاد در کوفه صدور یافت، این بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۱۹
مجید کمالی

گوهر لطایف / حکایات و تمثیلات اخلاقی

دوشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۳، ۰۷:۱۵ ب.ظ

ادبِ نیکو

از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم مروی است که: عطا نکرد هیچ پدری فرزند را بهتر از ادب نیکو. حکایت شده است که: منصور از کسانی که به زندان کرده بودند پرسید: سخت تر جفایی که بر شما رفت چه بود؟ گفتند: فرصت هایی که در تأدیب فرزندان از دست دادیم و آنها زیان کردند بر ما. گفته اند: تعلّم در کودکی، هم چو نقش است در حَجر. حسن گفت: عقل بزرگ وافرتر است از کودک امّا دلش مشغول تر است. از حکیمی پرسیدند: حدّ علم تا چه وقت باشد؟ گفت: چندان که حیات باشد، یعنی: مِنَ الْمَهدِ اِلَی اللحَّد، از گهواره تا گور.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۱۵
مجید کمالی

لطایف قرآنی

دوشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۳، ۰۷:۱۳ ب.ظ

نردبان بلند

مردی به عربی که به جهت کسب روزی نگران بود گفت:مگر آیه «و فی السماء رزقکم؛یعنی روزی شما در آسمان است»(سوره ذاریات، آیه 22) ـ را در قرآن کریم نخوانده ای؟گفت:چرا خوانده ام ولی نردبان به این بلندی از کجا گیر بیاورم؟!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۱۳
مجید کمالی

لطایف قرآنی

يكشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۲۲ ب.ظ

روزی فردی داخل مجلس امیری گردید، و در حضور امیر یک طبق شیرینی بود.امیر به خدمتکارش گفت:یک عدد شیرینی به او بدهید.آن فرد چون شیرینی را خورد گفت:ای امیر، پروردگار متعال در سوره یس فرمود:فارسلنا الیهم اثنین امیر دستور داد یک عدد دیگر به او دادند.چون خورد گفت:ای امیر خدا می فرماید :«فعزّزنا بثالث» امیر گفت: یکی دیگر به او بدهند.چون خورد گفت:ای امیر خدا می فرماید:«فخذا اربعة منّ الطّیر».امیر گفت یکی دیگر به او دادند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۲۲
مجید کمالی

لطایف قرآنی

يكشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۲۱ ب.ظ

فراموشی

روزی در یکی از مجالس قرآنی،حافظی می خواست از حفظ قرآن بخواند.شروع به تلاوت کرد.«بسم الله الرحمن الرحیم» «یس»دو بار همین را تکرار کرد و مدتی ساکت ماند و در جای خود نشست.یکی از حاضران پس از مدتی گفت:اگر «و القرآن الحکیم» را فراموش کردی «صدق الله العلی العظیم» را که فراموش نکرده ای!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۲۱
مجید کمالی

لطایف قرآنی

يكشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۱۹ ب.ظ

لم بدهید!

یکی از عوام النّاس، همین که آخرین لقمه غذایش را می خورد،فوراً لم می داد و این کار را بر خودش فرض و لازم می دانست. او بدون توجه به اطرافیان و میهمانان و اشخاص محترمی که احیاناً حضور داشتند،بدین عمل مبادرت می نمود.از او پرسیدند:علّت اینکه بعد از غذا فوراً لم می دهی، چیست؟گفت:چون خدا گفته است، پرسیدند:کجا گفته؟گفت:خدا در قرآن گفته:«اکلاً لمّا».«اکل» که خوردن است و «لمّا» هم،همان لم دادن است،یعنی بعد از خوردن، لم بدهید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۱۹
مجید کمالی

لطایف قرآنی

يكشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۱۷ ب.ظ

دوست نادان

شخصی شنیده بود که در شب قدر مستحب است هزار بار «انا انزلناه» بگویند. او نیز شب را احیا داشت و هزار بار گفت:«انا انزلنا» چون صبح شد با خود فکر کرد،نکند اشتباه خوانده و می بایست (انا انزلناه) می گفته!.چون این مسأله را از کسی سئوال کرد و دانست که اشتباه کرده، بسیار ناراحت و غمگین شد، لذا از او پرسید:حال من چه کنم؟

گفت:این که کاری ندارد. هزار بار بگو «هُ هُ هُ…»!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۱۷
مجید کمالی

لطایف قرآنی

يكشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۱۵ ب.ظ

خاطی مست یا قاری بلخ؟

آورده اند:در بلخ، محتسب مستی را به سرای امیر حاضر کردند تا بروی حدّ شرعی بزنند. امیر به آن شخص خطاب کرد: چرا شراب نوشیدی و کسوت معصیت پوشیدی و عقل شریف را به مستی و بیهوشی گرفتار ساختی؟ آن مرد گفت:«سبحانک هذا بهتان عظیم». (سوره نور، ایه 16)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۱۵
مجید کمالی

لطایف قرآنی

يكشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۱۳ ب.ظ

پیامبر دروغی

شخصی به نام نصر اللّه ادعای پیامبری کرد. او را گرفته و نزد خلیفه بردند.خلیفه از او پرسید: حال که ادعا می کنی فرستاده ی خدا هستی، ایا ایه ای از قرآن بر نبوت تو دلالت می کند. پیامبر دروغی فوراً این ایه را خواند: «إذا جَاء نصرُ اللّهِ و الفَتحُ». (سوره ی نصر ـ ایه ی 1)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۱۳
مجید کمالی