خنده ی حلال

بانک لطیفه های حلال

خنده ی حلال

بانک لطیفه های حلال

خنده ی حلال
پیوندهای روزانه

لطایف قرآنی

يكشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۱۹ ب.ظ

لم بدهید!

یکی از عوام النّاس، همین که آخرین لقمه غذایش را می خورد،فوراً لم می داد و این کار را بر خودش فرض و لازم می دانست. او بدون توجه به اطرافیان و میهمانان و اشخاص محترمی که احیاناً حضور داشتند،بدین عمل مبادرت می نمود.از او پرسیدند:علّت اینکه بعد از غذا فوراً لم می دهی، چیست؟گفت:چون خدا گفته است، پرسیدند:کجا گفته؟گفت:خدا در قرآن گفته:«اکلاً لمّا».«اکل» که خوردن است و «لمّا» هم،همان لم دادن است،یعنی بعد از خوردن، لم بدهید.

انجیر کجا رفت؟

گویند:ظریفی به خانه خواجه ای بخیل آمد و دید که خواجه طبقی انجیر در پیش دارد و به رغبت تمام می خورد.ظریف حلقه بر در زد، خواجه طبق انجیر را در زیر دستار پنهان کرد؛ ولی ظریف دید، پس برخاست و در بگشاد، ظریف به خانه او در آمد و نشست، خواجه گفت:چه کسی هستی و چه هنری داری؟گفت:مردی حافظ و قاریم و قرآن را به ده قرائت می خوانم و فی الجمله آوازی و لهجه ای نیز دارم.خواجه گفت:برای من از قرآن،آیتی چند بخوان، ظریف آغاز کرد که«و الزیتون و طور سینین و هذا البلد الامین» خواجه گفت«و التین» کجا رفت؟

ظریف گفت:زیر دستار.

دیگ خواجه ز گوشت دوشیزه است مطبخ او زدود پاکــیزه است

خواجه چون نان خورد در آن موضع مور در انتظار نان ریزه است

نوه انیشتن

شخصی می گفت:پسری دارم بسیار باهوش.اگر بماند خیلی ترقّی می کند.گفتند:مگر پسرت چطور است؟گفت:الحال دوازده سال از سنش می گذرد.هر وقت می خواهد مرا صدا بزند «ماما» می گوید و هر وقت مادرش را صدا می زند «بابا» می گوید.و 5 سال است که قرآن می خواند؛ولی عوض«و هو الفتّاح العلیم» (سبا، آیه 26) «ابوالفتّاح حلیم» می گوید.


منبع : طیبه زینالپور ،  مجلهبشارت > مهر و آبان 1384، شماره 49 صفحه 68

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۱/۱۷
مجید کمالی

لطایف قرآنی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">