خنده ی حلال

بانک لطیفه های حلال

خنده ی حلال

بانک لطیفه های حلال

خنده ی حلال
پیوندهای روزانه

گفتگوی بهلول با جنید بغدادی

سه شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۳۴ ب.ظ

روزی جنید بغدادی با مریدان خود به قصد سفر از بغداد بیرون رفت، و در بین راه از بهلول سراغ گرفتند 

گفتند:
مردی دیوانه است 

گفت نشانی او را به من بدهید که با او حرف دارم.
بهلول را در صحرایی یافتند.
جنید پیش رفت سلام کرد.
بهلول پرسید کیستی؟
پاسخ داد: شیخ جنید بغدادی
بهلول گفت: تویی شیخ بغداد که مردم را ارشاد می‌کنی؟
گفت: آری
بهلول پرسید:
وقتی گرسنه شدی و می‌خواهی طعام بخوری چه می‌‌‌‌‌‌‌‌کنی؟
شیخ گفت:
اول بسم الله می‌گویم، سپس از پیش خود می‌خورم و لقمه کوچک برمی‌دارم به طرف راست دهان می‌گذارم، آهسته می‌‌‌جوم ،به لقمه‌ی دیگران نظر نمی‌کنم، در وقت خوردن بدون یاد خدا نیستم با هر لقمه که می‌خورم حمد خدا را می‌گویم، و در اول و آخر غذا دستهایم را می‌شویم.
بهلول روی گردانید وگفت:
تو پیر و مرشد مردمی و طعام خوردن نمی‌دانی؟
سپس به راه افتاد.
مریدان گفتند:
یا شیخ او دیوانه است
گفت:
حرف راست ودرست را از دیوانگان باید شنید.
و به دنبال بهلول رفت.
بهلول پرسید کیستی؟
گفت:
جنید بغدادی که طعام خوردن خود نمی‌داند.
پرسید آیا سخن گفتن می‌دانی؟
گفت:
سخن به اندازه می‌گویم؛ به قدر درک مخاطب می‌گویم؛ خلق را به خدا و رسول خدا می‌خوانم، و آن قدر سخن نمی‌گویم که مخاطبین ناراحت شوند، ودقایق علم ظاهر و باطن را مراعات می‌کنم.
بهلول گفت:
برو که سخن گفتن هم نمی‌دانی
وحرکت کرد شیخ دوباره درپی‌اش روان شد.
بهلول پرسید کیستی؟
گفت:
جنید بغدادی که طعام خوردن و سخن گفتن خود نمی‌داند.
بهلول گفت: آیا خفتن را بلد هستی؟
شیخ گفت:
وقتی نماز وذکرها را به انجام رساندم لباس خواب می‌پوشم و آنچه آداب خفتن از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ رسیده به جای می‌آورم.
بهلول گفت:
خفتن را هم نمی‌دانی. خواست دور شود که شیخ دامنش را گرفت و گفت به خاطر خدا مرا بیاموز.
بهلول گفت:
آنچه گفتی فرع است واصل در طعام آن است که لقمه، حلال باشد، و اگر نه لقمه حرام را با هر آداب و رسومی که تناول کنی باعث سیاهی قلب می‌شود؛ و اما سخن گفتن ، باید برای خوشنودی خدا باشد که اگر برای طلب دنیا باشد خاموشی بهتر از سخن گفتن است و اما خفتن. باید که در وقت خفتن، دل از بغض وکینه و حسد و غیره خالی باشد ودر حال ذکر حق باشی تا خواب روی.
علی اکبر ربانی، داستانهایی از بهلول عاقل، ص 79
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۱/۲۶
مجید کمالی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">