تقیّه
ابنجوزیواعظ، بنابرنظر بعضی از بزرگان، شیعه مذهب بوده و از روی تقیّه، اظهار تسنّن میکرده است.
از او پرسیدند: «خلیفه بلافصل پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ ، علی ـ علیه السّلام ـ بود یا ابوبکر؟». گفت: «کسی که دخترش در خانهی او بود».ابنجوزیواعظ، بنابرنظر بعضی از بزرگان، شیعه مذهب بوده و از روی تقیّه، اظهار تسنّن میکرده است.
از او پرسیدند: «خلیفه بلافصل پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ ، علی ـ علیه السّلام ـ بود یا ابوبکر؟». گفت: «کسی که دخترش در خانهی او بود».مردی، مادری داشت که 300 سال عمر کرده بود و بسیار پیر و فرتوت شده بود به طوری که هر وقت میخواست جائی برود، پسرش با زنبیل او را جابجا میکرد.
در زمانی که ابوهریره از جانب معاویه حاکم مکه بود، مردی مقدار زیادی پیاز به مکه آورده بود تا بفروشد. اما بازار پیاز در مکه کساد بود و کسی از او چیزی نخرید، پیازفروش بیچاره با خود اندیشید که با این وضع کسادی بازار چه کنم؟
مردی از دوستان امیرالمؤمنین، با فضیلت و با ایمان، متأسفانه از وی لغزشی انجام گرفت و میبایست حد بر وی جاری گردد.
یکی از همسران رسول خدا به نام «ماریه قبطیه» فرزندی به دنیا آورد، که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نام او را ابراهیم نهاد. این پسر مورد علاقه شدید رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ قرار گرفت، اما هنوز هجده ماه از عمر این کودک نگذشته بود که از دنیا رفت.
امام مجتبی(ع) میگویند: در دوران کودکی، شبی بیدار ماندم و به نظاره مادرم زهرا(س) در حالی که مشغول نماز شب بود، گذراندم.
روزی هارون از بهلول پند خواست
بهلول پرسید:دانشمند بزرگ و فیلسوف نامدار، ابوعلیسینا، در هنگامی که به وزارت رسیدهبود، روزی با دبدبه و با جلال و هیمنه صدر اعظمی عبور میکرد، اتفاقاً از کنار مستراحی گذشت که یک کناس و چاه ریزی مشغول تخلیه آن بود. ابوعلی سینا که هوش فوق العاده و قوای حسی ای قوی داشت، دید که گویا کناس شعری را زیر لب زمزمه میکند، خوب گوش فرا داد، شنید که میگوید:
معلمی، شاگردان زیادی داشت، اما از نظر اخلاقی، وی فردی تندخو بود، بچه ها را خیلی اذیت میکرد و بچه ها هم دلخوشیاشان این بود که ولو برای یک روز هم شده از دست این معلم خلاص بشوند و درس را تعطیل کنند.
روزی مخرمة بن نوفل که از بزرگان انصار بود و صد و پانزده سال از خدا عمر گرفته بود، در مسجد احتیاج به قضای حاجت پیدا کرد، اما چون نابینا شده بود، از اطرافیان خواست تا او را به محلی امن هدایت کنند، تا او رفع حاجت کند.