بررسی خنده در ایات و روایات
در این مقاله سعی شده، به موضوع خنده با محوریت آیات، روایات و تا حدودی به علم روانشناسی پرداخته شود. |
در این مقاله سعی شده، به موضوع خنده با محوریت آیات، روایات و تا حدودی به علم روانشناسی پرداخته شود. |
خلعت عیداز بهر روز عید، سلطان محمود، خلعت هر کسی تعیین می کرد. چون به طلحک رسید فرمود که پالانی بیارید و بدو دهید. چنان کردند. چون مردم خلعت پوشیدند، طلحک آن پالان در دوش گرفت و به مجلس سلطان آمد، گفت: ای بزرگان، عنایت سلطان در حق من بنده از اینجا معلوم کنید که شما همه را خلعت از خزانه فرمود دادن و جامه خاص از تن خود برکند و در من پوشاند.1 1. کلیات عبید زاکانی، ص 475. |
حکایت اول: همتایی در ازدواج«فقیهی دختری داشت بسیار زشت رو که با وجود جهیزیه فراوان، کسی تمایل به ازدواج با او را نداشت. برحسب ضرورت، عقد ازدواجش را با نابینایی بستند. روزی حکیمی به شهر آمده بود که افراد نابینا را معالجه می کرد. به فقیه گفتند: چرا داماد خویش را معالجه نمی کنی؟ گفت: ترسم که بینا شود، دخترم را طلاق دهد. شوهرِ زن زشت رو، همان به که نابینا باشد».1 |
عقلعقل در لغت به معنی حبس و منع است و در کتاب کریم به معنی فهم استعمال شود. گفته اند: عاقل آن بود که او را از نفس خویش رقیب و مانعی از شهوات باشد. و گفته اند: آنکه نفس خود از محارم منع توان کرد. و گفته اند: عقل، نظر در عاقبت اشیاء است و بالجمله عاقل آن بود که کار صواب کند و احمق آنکه کار ناصواب کند. از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم مروی است: اکتساب نکرد هیچ کس بهتر از عقلی که او را به هدایت دلالت کند و از هلاکت باز گرداند. |
گریه از خوف خدادر روایت است که یحیی علیه السلام چندان گریسته بود که رخساره های مبارکش چون دو جوی، شکافنده شده بود و دندان های او می نمود. پدرش، زکریا علیه السلام گفت: ای فرزند! از خدای عزَّوجلَّ فرزندی طلب کردم که چشمِ من به دیدارِ او روشن شود، تو بدین نوحه و گریستن، جهان بر چشمِ من تاریک کردی. گفت: ای پدر! مرا جبرییل خبر کرده است که میان بهشت و دوزخ، عقبه ای است که از آن خلاص نیابد مگر کسی که [از خوف خدا] پیوسته گریان باشد. زکریا علیه السلام گفت: ای پسر! بِگری چندان که توانی، پیش از آن روز که گریستن سود ندارد و هم او فرمود که: هر چیز رانشانی است و نشانِ ترس خدای و اشتیاق بهشت، صبر است بر مشقّتِ طاعت.1 |
پیرزن به بهشت نمی رود!٭روزی، پیرزنی به حضرت محمد(ص) گفت: «از خداوند بخواهید، که مرا به بهشت ببرد!» پیامبر خدا(ص) فرمودند: «پیرزن ها به بهشت نمی روند!» |
یا حضرت عباسدر روایتی از برادر (پاسدار) مرندی آمده است:خاطره ای که از جلسات مشترک با ارتش … دارم،این است که در یک قرارگاه تاکتیکی مشترک (سپاه و ارتش)،نماز جماعت می خواندیم،یک روز هنگام نماز از یکی از سرهنگ های ارتش خواستند که پیش نماز شود.پای سرهنگ به شدت آسیب دیده بود.و او این خواسته را رد کرد.چند نفر از فرمانده هان ما از جمله شهید بروجردی اصرار کردند. |
حسن مرده استعلیرضا نقی زادهزنی که فرزندش(به نام حسن)،به سفر رفته و از وی خبری نرسیده بود،نزد مردی آمد و گفت: لطفاً جهت رفع نگرانی من تفألی به قرآن مجید بزنید. آن مرد قرآن را گشود و اتفاقاً این آیه آمد:)طوبی لهم و حسن مآب).و آن مرد به اشتباه آیه را چنین خواند: «طوبی لهم و حسن مات»، یعنی حسن مرده است. زن بیچاره با شنیدن این سخن،ماتم زده شد و از هوش برفت. |
خجالت و پشیمانییک روز،در زمانی که معاویه حاکم شام بود و همه اعیان شام و جاز و عراق حاضر بودند،عقیل بن ابیطالب،در دمشق معاویه نشسته بود.معاویه بر سبیل ظرافت گفت:ای اهل شام و حجاز و عراق ایا ایه )تبت یدا ابی لهب و تب) را شنیده اید؟ گفتند:بلی.معاویه گفت:ابی لهب عموی عقیل است. عقیل گفت:ای اهل شام و حجاز و عراق ،ایا ایه )و امراته حمالة الحطب.فی جیدها حبل من مسد) را شنیده اید؟ گفتند: بلی.گفت:این )حمالة الحطب) عمه معاویه است. معاویه از ظرافت خود پشیمان شد و از آن جواب خجل گشت. |
شیطان را خفه کردمردی مشغول غذا خوردن بود،شخصی به او گفت:«بسم الله الرحمن الرحیم گفتی یا نه؟» گفت:«خیر،مگر چه اشکالی دارد؟!» آن شخص جواب داد:«اگر بسم الله نگویی، شیطان در غذا خوردن با تو شریک می شود». |