خنده ی حلال

بانک لطیفه های حلال

خنده ی حلال

بانک لطیفه های حلال

خنده ی حلال
پیوندهای روزانه

۴۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «لطایف قرآنی» ثبت شده است

لطایف قرآنی (4)

چهارشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۳، ۰۳:۵۱ ب.ظ

1. سهم برادری

مسکینی به نزد امیر آمد و گفت: به مقتضای آیه «أِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ اِخْوَةٌ»؛ «مؤمنان برادر یکدیگرند.» مرا در مال تو سهمی است؛ چرا که برادرت هستم.

امیر گفت تا یک دینار به او دادند.

مسکین گفت: ای امیر! این مبلغ کم است.

امیر گفت: ای درویش! تنها تو برادر من نیستی، بلکه همه مؤمنان عالم برادر من هستند. پس اگر مال مرا به همه ایشان قسمت کنند، به تو بیش از این نرسد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۳ ، ۱۵:۵۱
مجید کمالی

لطایف قرآنی (3)

چهارشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۳، ۰۳:۴۸ ب.ظ

1. غرق حتمی

یکی از بزرگان به صاحب بن عبّاد رقعه ای در شفاعت و حمایت ظالمی که مستوجب قتل شده بود نوشت. نوع قتل بدین صورت بود که او را در حوض آب، مکرر فرو برند تا وقتی که بمیرد. صاحب بن عباد در جواب رقعه آن بزرگ، این آیه را نوشت:

«... وَ لا تُخاطِبْنی فی الَّذینَ ظَلَمُوا اِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ»؛ «و درباره آنها که ستم کردند با من صحبت مکن، که (همه) آنها غرق شدنی هستند!»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۳ ، ۱۵:۴۸
مجید کمالی

لطایف قرآنی

چهارشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۳، ۰۳:۴۵ ب.ظ

مجادله های لفظی

دزدی سر راه یک قاضی را گرفت و گفت:برهنه شود و آنچه را که از البسه و نقود داری،به من ده.قاضی گفت:تو کیستی:دزد گفت:سارق هستم.

قاضی گفت:از خدا نمی ترسی؟

دزد گفت:اگر از خدا نمی ترسیدم، اول تو را می کشتم و بعد مالت را می بردم.

قاضی گفت:تو حیا نمی کنی،حال آنکه پیغمبرت فرموده است:«الحیاء من الایمان».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۳ ، ۱۵:۴۵
مجید کمالی

لطایف قرآنی

چهارشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۳، ۰۳:۳۳ ب.ظ

سگ، عربی نمی داند

عالیه جعفری

مرحوم حاج میرزا محمد علی، معروف به میر آخور اوغلی، از علمای بزرگ اردبیل بود.یک روز مردی به ایشان مراجعه نمود و گفت:خانه ام در حاشیه شهر واقع شده است و شب هنگام که به منزل می روم،از حمله سگ ها می ترسم. دعایی به من یاد بدهید که از مزاحمت آنها در امان باشم.

شیخ فرمود:برای رفع شرّ سگ، این ایه را می خوانند:«و کلبهم باسط ذراعیه بالوصید؛و سگ آنها، دست های خود را بر دهانه غار گشوده بود».(سوره کهف، ایه 18)

ولی این را هم بدان که سگ، عربی نمی داند.پس چوب دستی را از خود دور نکن!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۳ ، ۱۵:۳۳
مجید کمالی

لطایف قرآنی

چهارشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۳، ۰۳:۳۰ ب.ظ

طوطی و کلاغ

طوطیای را با زاغی در قفس کردند و از قبح مشاهده او مجاهده همیبرد و میگفت: این چه طلعت مکروه است و هیئت ممقوت و منظر ملعون و شمایل ناموزون؟

یا غُرابَ البَینِ ... یا لَیتَ بَینِی وَبَینَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَینِ زخرف/38؛ ای کلاغ جداییانداز! کاش بین من و تو فاصله مشرق و مغرب بود3.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۳ ، ۱۵:۳۰
مجید کمالی

لطایف قرآنی

چهارشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۳، ۰۳:۲۲ ب.ظ

کشیش و راه بهشت

کشیشی، راه کلیسا را گم کرده بود.سر راه،از یک کودک خردسال پرسید:فرزندم،کلیسای این محله کجاست؟کودک گفت:آخر همین خیابان،طرف سمت چپ بپیچید! آنجا،نمای کلیسا را خواهید دید.کشیش گفت:آفرین فرزند! من، هم اکنون،در آنجا سخنرانی دارم.تو نمی خواهی به سخنانم گوش دهی؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۳ ، ۱۵:۲۲
مجید کمالی

لطایف قرآنی

سه شنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۴۴ ب.ظ

حکیم زیرک

مردی یهودی از حکیمی پرسید:خداوند در کلامی که به ابوالقاسم(ص) فرستاده گفته است:«و لارطب و لایابس الاّ فی کتاب مبین؛و هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در کتابی روشن [ثبت] است».(سوره انعام،آیه 59) حال بگو علم طبّ در کجای قرآن واقع شده است؟حکیم بدون تامّل گفت:در«کلوا و اشربوا و لاتسرفوا؛بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید».(سوره اعراف آیه 31)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۴۴
مجید کمالی

لطایف قرآنی

سه شنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۳۷ ب.ظ

ذخیره اموال

به«حاتم اَصَم» گفتند: ممکن است چیزی از قرآن برای ما بخوانی؟

گفت: بله، سپس به قرائت این آیات پرداخت:«الم، ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین. الذین یومنؤن بالغیب و یقیمون الصّلاة و ممّا رزقناهم ینفقون».(سوره ی بقره، آیات 1ـ3)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۳۷
مجید کمالی

لطایف قرآنی

سه شنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۳۴ ب.ظ

بعد از نوح

امام جماعتی در نماز سوره نوح را پس از سوره حمد می خواند.در همان آیه اول:«انّا ارسلنا نوحاً؛ما نوح را به سوی قومش فرستادیم».(سوره نوح،آیه 1)

فراموشی به او دست داد و ادامه آیه را به یاد نیاورد.

مأمومی که حوصله اش سر رفته بود،گفت:«اگر نوح نمی رود،دیگری را بفرست و ما را راحت کن!»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۳۴
مجید کمالی

لطایف قرآنی

سه شنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۳۱ ب.ظ

مواظب باش نلغزی

روزی ابوحنیفه از محلی می گذشت،دید طفلی از جای گل آلود راه می رود او را صدا زد و گفت:بچه جان مواظب باش نلغزی طفل در جوابش بی درنگ گفت:ای شیخ لغزش من سهل است،تو خود مواظب باش که نلغزی،چون از لغزش تو پیروانت نیز می لغزند.

ابوحنیفه از هوش و ذکاوت آن طفل تعجب کرد.1

1.دنیای لطیفه ها و داستان ها ـ احمد دهقان.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۳۱
مجید کمالی